Competition in this pair is now closed, and the winning entry has been announced. Discussion and feedback about the competition in this language pair may now be provided by visiting the "Discussion & feedback" page for this pair. Entries may also be individually discussed by clicking the "Discuss" link next to any listed entry. Source text in English A theme of the age, at least in the developed world, is that people crave silence and can find none. The roar of traffic, the ceaseless beep of phones, digital announcements in buses and trains, TV sets blaring even in empty offices, are an endless battery and distraction. The human race is exhausting itself with noise and longs for its opposite—whether in the wilds, on the wide ocean or in some retreat dedicated to stillness and concentration. Alain Corbin, a history professor, writes from his refuge in the Sorbonne, and Erling Kagge, a Norwegian explorer, from his memories of the wastes of Antarctica, where both have tried to escape.
And yet, as Mr Corbin points out in "A History of Silence", there is probably no more noise than there used to be. Before pneumatic tyres, city streets were full of the deafening clang of metal-rimmed wheels and horseshoes on stone. Before voluntary isolation on mobile phones, buses and trains rang with conversation. Newspaper-sellers did not leave their wares in a mute pile, but advertised them at top volume, as did vendors of cherries, violets and fresh mackerel. The theatre and the opera were a chaos of huzzahs and barracking. Even in the countryside, peasants sang as they drudged. They don’t sing now.
What has changed is not so much the level of noise, which previous centuries also complained about, but the level of distraction, which occupies the space that silence might invade. There looms another paradox, because when it does invade—in the depths of a pine forest, in the naked desert, in a suddenly vacated room—it often proves unnerving rather than welcome. Dread creeps in; the ear instinctively fastens on anything, whether fire-hiss or bird call or susurrus of leaves, that will save it from this unknown emptiness. People want silence, but not that much. | The winning entry has been announced in this pair.There were 38 entries submitted in this pair during the submission phase, 5 of which were selected by peers to advance to the finals round. The winning entry was determined based on finals round voting by peers.
Competition in this pair is now closed. | یکی از موضوعات روز، دست کم در کشورهای پیشرفته، این است که مردم شدیداً به سکوت نیاز دارند، بی آن که موفق به یافتن آن شوند. سر و صدای ترافیک، صدای بیپایان تلفنها، سیستم اعلان دیجیتال اتوبوس و قطارها، وزوز تلویزیونهای روشن که حتی در ادارات خالی به گوش میرسد، برای ما در حکم یک آتشبار و عامل مزاحم دائمی است. نسل بشر در حالی که خود را با صدا میفرساید، در طبیعت بکر، پهنه اقیانوس یا کنج عزلتی که برای سکوت و تمرکز اختصاص داده، در تمنای سکوت است. آلاین کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاهش در سوربن؛ و ارلینگ کیج، تبعیدی نروژی، از خاطراتش درباره قطب جنوب بیحاصل، جایی که هر دو به آن پناه بردند، مینویسند. با این حال، آنطور که آقای کوربین در کتاب «تاریخ سکوت» مینگارد، احتمالاً دیگر به اندازه گذشته سرو صدا نیست. قبل از ابداع تایرهای بادی، خیابانها مملو از صدای کرکننده چرخهای فلزی و نعلهای اسب بود. قبل از آن که خود را با گوشیهای موبایلمان ایزوله کنیم، اعلان اتوبوسها و قطارها به شکل گفتاری بود. روزنامه فروشها هم، مثل فروشندگان گیلاس، بنفشه و ماهی خال مخالی تازه، روزنامههای خود را بی سرو صدا روی هم نمیانباشتند، بلکه با رساترین صدای ممکن برای فروش آنها تبلیغ میکردند. تئاتر و اپرا مخلوط درهم و برهمی از هورا کشیدنها و هو کردنها بود. حتی در خارج از شهر، دهقانان هنگام کار آواز میخواندند. که البته حالا دیگر نمیخوانند. آنچه تغییر کرده ارتباط چندانی به میزان سروصدا، که در قرون گذشته هم از آن شکایت میشد، ندارد بلکه به میزان اختلال در فضایی که در اصل بستر جاری شدن سکوت است، مربوط میشود. در اینجاست که پارادکس دیگری پدیدار میشود: در عمق جنگلهای سرو، در صحرای عریان، در اتاقی که ناگهان خالی شده، سکوت بیش از آن که خوشایند باشد آزاردهنده است. دلهره و هراس مستولی میشود؛ گوش ما به طور غریزی به هر صدایی که او را از این خلأ ناشناخته برهاند، تیز میشود، خواه صدای شعله آتش یا آواز پرندگان باشد، و خواه خش خش برگها. ما طالب سکوت هستیم، ولی نه تا این حد. | Entry #23914 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Winner Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
36 | 7 x4 | 2 x2 | 4 x1 |
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.95 | 2.89 (9 ratings) | 3.00 (8 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
- 1 user disagreed with "likes" (1 total disagree)
- 10 users entered 42 "dislike" tags
- 7 users agreed with "dislikes" (32 total agrees)
- 1 user disagreed with "dislikes" (5 total disagrees)
+3 1 وزوز | Mistranslations Are you talking about bees or flies? "وزوز تلویزیونها"? Really? | Mohammad Ghaffari | |
جایی که هر دو به آن پناه بردند، مینویس | Syntax two consecutive verbs, low readability | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
که در قرون گذشته هم از آن شکایت میشد | Grammar errors | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
ندارد | Other فعل دور | Amin Medi No agrees/disagrees | |
-1 +1 1 در اصل بستر جاری شدن سکوت است | Inconsistencies | Amin Medi | |
در اینجا | Mistranslations تناقض | Amin Medi No agrees/disagrees | |
-1 +1 1 سکوت بیش از آن که خوشایند باشد آزاردهنده است | Mistranslations | Amin Medi | |
ما | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
ناشناخته برهاند، تیز میشود | Syntax readability issue, concurrent verbs | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
ما | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| یکی از موضوعات باب روز، دستکم در جهان توسعه یافته، این است که مردم سخت در پی سکوت هستند اما نمیتوانند آن را بیابند. سر و صدای ترافیک، زنگهای بیشمار تلفن، اعلانهای دیجیتال در اتوبوسها و قطارها، صدای تلویزیونهایی که حتی در دفاتر کار خالی هم میپیچد بیوقفه بر سر انسان کوبیده میشود و تمرکزش را برهم میزند. نژاد بشر در حال ویران ساختن خود با سر و صدا است و در آرزوی نقطه مقابل آن است - چه در طبیعت وحشی، اقیانوسی وسیع و چه در جایی دنج که به سکوت و تمرکز اختصاص یافته باشد. آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربن و ارلینگ کاگه، کاوشگر نروژی از خاطرات خود درباره زبالههای قطب جنوب مینویسند، یعنی جاهایی که هر دو سعی کردهاند به آنجا پناه ببرند. و با این حال، همانطور که آقای کوربین در کتاب "تاریخ سکوت" اشاره میکند، احتمالاً میزان سر و صدای امروزه بیش از گذشته نیست. قبل از اینکه لاستیکهای پنوماتیک اختراع شوند، خیابانهای شهرها پر بودند از صدای جرنگ جرنگ کرکننده چرخهای فلزی و صدای نعل اسبان بر روی سنگفرش خیابان. قبل از انزواطلبی و پناه بردن داوطلبانه مردم به تلفنهای همراه، اتوبوسها و قطارها پر بودند از گفتگو. روزنامهفروشان کالایشان را در سکوت روی هم نمیچیدند، بلکه با صدای بلند تبلیغ میکردند، درست مثل فروشندگان گیلاس، گل بنفشه و ماهی خالخالی اطلس تازه. سالنهای تئاتر و اپرا سرشار بود از هیاهوی تحسین و هو کردن. حتی در مناطق روستایی نیز کشاورزان در حین کار طاقتفرسا آواز خواندند. اکنون آنها دیگر آواز نمیخوانند. چیزی که تغییر کرده، تا حد زیادی ربطی به میزان سروصدا ندارد، چرا که این معضل در قرنهای گذشته نیز وجود داشت؛ بلکه مسئله میزان پرت شدن حواس است چرا که فضایی را اشغال میکند که سکوت میتوانست به آن ورود کند. در اینجا پارادوکس دیگری نیز پدیدار میشود، زیرا وقتی که در اعماق جنگلهای کاج، در کویر بی آب و علف، یا اتاقی که بهناگهان خالی شده، سکوت هجوم میآورد، اغلب بهجای اینکه از آن استقبال شود، ترسناک است. هراس به میدان میآید؛ گوش بهطور غریزی نسبت به همه چیز بسته میشود، چه صدای شعله آتش باشد، یا آوای پرنده یا خش خش برگها تا از خود در برابر این تهی ناشناخته محافظت کند. مردم خواهان سکوت هستند، اما نه آنقدرها. | Entry #23198 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Finalist Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
34 | 6 x4 | 4 x2 | 2 x1 |
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.57 | 2.63 (8 ratings) | 2.50 (8 ratings) |
- 5 users entered 11 "like" tags
- 2 users agreed with "likes" (5 total agrees)
صدای جرنگ جرنگ کرکننده چرخهای فلزی | Good term selection | Amanollah Zawari No agrees/disagrees | |
سالنهای تئاتر و اپرا سرشار بود از هیاهوی تحسین و هو کردن | Flows well | Benjamin Payandeh No agrees/disagrees | |
پرت شدن حواس است چرا که فضایی را اشغال میکند که سکوت میتوانست به آن ورود کند. | Flows well | Benjamin Payandeh No agrees/disagrees | |
گوش بهطور غریزی نسبت به همه چیز بسته میشود، | Good term selection | Benjamin Payandeh No agrees/disagrees | |
+1 تا از خود در برابر این تهی ناشناخته محافظت کند. | Flows well | Abed Emamzade | |
- 8 users entered 32 "dislike" tags
- 2 users agreed with "dislikes" (7 total agrees)
- 6 users disagreed with "dislikes" (20 total disagrees)
| Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرف | Faramarz Hamidi | |
بر سر انسان کوبیده میشود | Omission the word "battery" is not translated | Mina Esmaeili No agrees/disagrees | |
تمرکزش را برهم میزند | Mistranslations there is no such thing as concentration in the original text. | Mina Esmaeili No agrees/disagrees | |
-1 +1 در حال ویران ساختن خود | Mistranslations This is totally incorrect translation of "exhausting itself". | Faramarz Hamidi | |
مقابل | Mistranslations نقطه مقاببل در اینجا بی معنی است بهتر میبود از واژه سکوت یا عبارت عکس آن استفاده میشد | Parvaneh Maazallahi No agrees/disagrees | |
-2 سئله میزان پرت شدن حواس است چرا که فضایی را اشغال میکند که سکوت میتوانست به آن ورود کند. | Mistranslations | Mina Esmaeili | |
-1 1 به همه چیز بسته میشود، | Mistranslations | Amin Medi | |
| یکی از مسايل این برهه، حداقل در کشورهای توسعه یافته، گرایش مردم به سکوت و آرامشی است که نمی توانند به آن دست یابند.هیاهوی ترافیک، بوق متداوم تلفن ها، پخش دايمی آگهی های دیجیتالی در قطارها و اتوبوس ها، خش خش برفکی تلویزیون ها حتی در دفاتر خالی، تنها بخشی از آلودگی های صوتی بی پایان هستند. نژاد بشر از پا افتاده از این سروصدای تمامی ناپذیر، آرامش را در دامان طبیعت یا پهنه اقیانوسها و یا در استراحت گاه های اختصاصی جستجو می کند. پورفسور تاریخ، آلین گوربین، از پناه گاهش در سوربون، و جهانگرد نروژی، ایرلینگ کایگ در خاطراتش درباره آلودگی قطب جنوب، هر دو از تلاشی که برای فرار از این هیاهو کرده اند می نویسند. با این همه در کتاب تاریخچه سکوت، آقای کوربین به این نکته اشاره می کند که احتمالا سروصداهای دوروبر ما از گذشته بیشتر نیست. قبل از طایرهای لاستیکی، کوچه ها پر از صدای گوش خراش چرخهای فلزی و نعل آهنین اسبان بودند. وسایل نقلیه عمومی پیش از آن که انسان خود را داوطلبانه در تلفن های همراهش منزوی کند، مملواز همهمه مسافران بودند. روزنامه فروشان، بسته های روزنامه ها را در سکوت به حال خود رها نمی کردند، بلکه با بلندترین صدایی که در توان داشتند برای فروش تبلیغ می کردند. این موضوع در مورد میوه فروش ها، گل فروشان و هم چنین ماهی فروشان صدق می کرد. سالن های تاتر و اپرا مملو از صدای هرج و مرج تماشاگران بود. حتی در مزارع، کشاورزان در هنگام کار آواز می خواندند. آن ها اکنون دیگر آواز نمی خوانند. میزان سرو صدا که در قرون گذشته نیز مورد شکایت بوده آن چیزی نیست که تغییر کرده، بلکه تفاوت در اختلال در حجم آرامش می باشد. اکنون پارادوکسی دیگر پدیدار می شود، که حتی عمیق ترین نقاط جنگل ها، برهنه ترین کویرها، و اتاق های بناگهان خالی شده را هم به گونه ای نا خوشایند تسخیر می کند. غم و اندوه وارد شده و شنوایی به گونه ای غریزی گوش به هر چیز می سپارد. و اینجاست که صدای سوختن آتش و یا آواز پرند ه ها، یا صدای زمزمه وار حرکت برگ ها می باشد که ما را از آن تهی ناشناخته نجات می دهد. آنسان ها آرامش می خواهند ولی نه خیلی زیاد. | Entry #23993 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Finalist Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
31 | 5 x4 | 4 x2 | 3 x1 |
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.69 | 2.67 (9 ratings) | 2.71 (7 ratings) |
- 5 users entered 6 "like" tags
- 2 users agreed with "likes" (3 total agrees)
- 1 user disagreed with "likes" (2 total disagrees)
-1 +1 یکی از مسايل این برهه، حداقل در کشورهای توسعه یافته، گرایش مردم به سکوت و آرامشی است که نمی توانند به آن دست یابند | Flows well | sina.arabshahi | |
| Good term selection | Farnoosh Parsa (X) | |
طبیعت یا پهنه اقیانوسها | Flows well | Mina Esmaeili No agrees/disagrees | |
+1 بسته های روزنامه ها را در سکوت به حال خود رها نمی کردند | Flows well | Faramarz Hamidi | |
- 12 users entered 60 "dislike" tags
- 6 users agreed with "dislikes" (23 total agrees)
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
| Mistranslations | Farnoosh Parsa (X) | |
توسعه یافته | Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرف | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
+1 تلاشی که برای فرار از این هیاهو کرده اند | Grammar errors | Reza Ebrahimi | |
+1 سته های روزنامه ها را در سکوت به حال خود رها نمی کردند | Spelling | Reza Ebrahimi | |
در | Other unnecessary use of preposition | Mina Esmaeili No agrees/disagrees | |
+1 بلکه تفاوت در اختلال در حجم آرامش می باشد. | Mistranslations | zara abdi | |
اختلال | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
به گونه ای نا خوشایند | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| یکی از ویژگی های عصر حاضر حداقل در جهان پیشرفته این است که آدمها تشنه سکوت هستند اما آن را نمی یابند هیاهوی ترافیک٬ صدای زنگ بی وقفه تلفن ها٬ اعلان های دیجیتالی در اتوبوس ها و قطاره٬ سروصدا ی تلویزیون حتی در دفاتر خالی. اینها همه اختلال و تعرضی است تمام نشدنی. نوع بشر با این سر وصدا ها خود را دارد هلاک می سازد و در آرزوی نقطه مقابل آن می باشد- چه در طبیعت وحشی٬ در اقیانوس وسیع٬ و یا در مکانی منزوی دور دست اختصاص یافته برای سکون و تمرکز. آلن کوربین استاد تاریخ که در مورد پناهگاهش در سوربون و کاشف نروژی ارلینگ کاگ در باره خاطراتش از زباله های قطب جنوب نوشته اند. اینها مکانهایی هستند که هر دو سعی کرده اند به آن پناه ببرند. و با این وجود همانگونه که آقای کوربین درتاریخ سکوت٬ اشاره می کند سرو صدای کنونی احتما لا بیش از سر وصدای گذشته نمی باشد. قبل از تایر های بادی ٬ خیابان های شهرها پر بوده از سر و صدای کر کننده بهم خوردن چرخ های فلزی و نعل اسب ها بر روی سنگ فرش ها. قبل از انزوای ارادی ناشی از فرو رفتن بر روی تلفن های موبایل٬ اتوبوس ها و ترن ها پر بود از صدای گفتگو ها. روزنامه فروشان ٬ به جای اینکه روزنامه ها را بر روی تلی گنگ انباشته سازند٬ با صدای بلند برای فروش تبلیغ می کردند٬ فروشندگان گیلاس ٬ بنفشه و ماهی خال مخالی تازه هم همینطور. تیاتر و اپرا پر از همهمه تحسین و یا طعنه بود. حتی در روستاها٬ کشاورزان در حین انجام کار طاقت فرسایشان آواز می خواندند. اما حالا دیگر آنها آواز نمی خوانند آنچه اکنون تغییر یافته میزان سر وصدا ٬که در قرن های گذشته نیز موجب نارضایتی بوده ٬نیست بلکه میزان اختلالی است که فضا یی را که سکوت ممکن است فرا گیرد پر می کند. تضاد دیگری که جلوه می کند این است که حتی وقتی که سکوت در اعماق جنگل های کاج ٬ وسط بیابان٬ یا اتاقی خالی فرا گیر می شود به جای اینکه مورد استقبال قرار گیرد موجب تشویش خاطر می گردد. ترس رخنه می کند؛ گوش به طور ناخودآگاه بر هر چیزی که آنرا از شر این تهی نا شناخته برهاند متمرکز می شود ٬ چه صدای پچ پچ آتش ٬ آوای پرنده یا خش خش برگ ها . انسان سکوت می خواهد اما نه تا آن حد | Entry #23027 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Finalist Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
16 | 3 x4 | 2 x2 | 0 |
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.59 | 2.50 (10 ratings) | 2.67 (9 ratings) |
- 4 users entered 5 "like" tags
پیشرفته | Flows well | Farnoosh Parsa (X) No agrees/disagrees | |
- 11 users entered 78 "dislike" tags
- 4 users agreed with "dislikes" (32 total agrees)
- 2 users disagreed with "dislikes" (3 total disagrees)
سروصدا | Mistranslations سر و صدای گوشخراش معادل درستتری است | Parvaneh Maazallahi No agrees/disagrees | |
| Mistranslations I think it doesn't refer to "unwanted matter or material", but "large areas of land that are not used to grow crops and have few living animals or plants" | Mohammad Ghaffari | |
هستند که هر دو سعی کرده اند به آن پناه ببرند | Mistranslations | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
+1 بلکه میزان اختلالی است که فضا یی را که سکوت ممکن است فرا گیرد پر می کند | Mistranslations | Mina Esmaeili | |
٬ | Punctuation English comma used in a Persian translation | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
متمرکز می شود | Other گوش بر روی چیزی متمرکز نمی شود | Mina Esmaeili No agrees/disagrees | |
| یکی از مضامین قرن حاضر در دنیای پیشرفته میل انسانها به سکوت و ناکامی آنان در یافتن آن است. غرش خودروها، زنگ ممتد تلفن ها، اصوات دیجیتال در اتوبوس ها و قطارها، صدای گوشخراش تلویزیون ها حتی در اتاق های خالی همگی موجب تخریب و درمانگی بی کرانند. نژاد بشر در حال فرسایش خود توسط صدا است درحالیکه از ته دل در آرزوی دشمن آن یعنی سکوت است، چه در حیات وحش چه در دریای پهناور و یا خلوتگاهی وقف سکون و تمرکز. استاد تاریخ آلن کوربین از پناهگاه خویش در سوربون گفته و ارلینگ کیج، کاشف نروژی، از خاطرات خویش از برهوت قطب جنوب گفته که هردو در تلاش برای گریز از آن بوده اند. با این وجود، همانطور که کوربین در کتاب خود «تاریخچه ای از سکوت» عنوان می کند، احتمالا بیش ار پیش جنجایلی وجود ندارد. پیش از اختراع تایرهای پنوماتیک، شهر مملو از صدای سرسام آور جرنگ جرنگ چرخ های حاشیه فلزی و نعل اسبها بر روی سنگفرش خیابانها بود. پیش از انزوای خود خواسته در تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها با زنگهای خود به گفتگو می پرداختند. همچون دستفروشان گیلاس، بنفشه ها و ماهی های خال خالی، فروشندگان روزنامه نیز به جای تلنبار کردن محصولات خود در سکوت آنها را با صدای بلند جار می زدند. اپرا و تئاتر هرج و مرجی از هوراها و هوهو ها بودند. حتی کشاورزان نیز هنگام کار آوازخوانی می کردند. اما اکنون دیگر آواز نمی خوانند. ¬¬¬¬آنچه امروزه تغییر کرده میزان صدا نیست که قرون پیشین نیز از آن شکایت داشتند، بلکه میزان درماندگی است که اشغالگر فضایی است که ممکن است مورد هجوم سکوت قرار گیرد. تناقضی دیگر نمایان می گردد، چرا که با هجوم خود در اعماق جنگل کاج، در عریان بیابان و در یک اتاق خالی، سکوت اغلب مرعوبگر است تا خوشایند. رعب به درون راه یافته و گوش به طور غریزی خود را در برابر هرچیزی، چه صدای هیس آتش یا آواز پرندگان یا نجوای برگ ها، که آنرا از این پوچی ناشناخته نجات دهد آماده باش می بیند. مردم خواستار سکوت اند اما نه تا این اندازه. | Entry #23558 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Finalist Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
8 | 1 x4 | 1 x2 | 2 x1 |
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.53 | 2.45 (11 ratings) | 2.60 (10 ratings) |
- 4 users entered 4 "like" tags
- 2 users agreed with "likes" (2 total agrees)
میزان صدا نیست که قرون پیشین نیز از آن شکایت داشتند، | Flows well | Mina Esmaeili No agrees/disagrees | |
- 9 users entered 48 "dislike" tags
- 5 users agreed with "dislikes" (18 total agrees)
- 3 users disagreed with "dislikes" (11 total disagrees)
قرن | Mistranslations Do you see "century" in the text? | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
صدای گوشخراش تلویزیون ها | Mistranslations | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
نژاد | Mistranslations نسل بشر instead of نژاد بشر is the correct translation. | Mina Esmaeili No agrees/disagrees | |
در حال فرسایش خود توسط صدا است | Mistranslations | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
-1 +1 1 هردو در تلاش برای گریز از آن بوده اند | Mistranslations میخواستند از پناهگاهیشان بگریزند؟ | Mohammad Ghaffari | |
تاریخچه ای از سکوت | Mistranslations | Abed Emamzade No agrees/disagrees | |
احتمالا بیش ار پیش جنجایلی وجود | Spelling | Mina Esmaeili No agrees/disagrees | |
+1 همچون دستفروشان گیلاس، بنفشه ها و ماهی های خال خالی، فروشندگان | Grammar errors needs to be at the beginning of sentence | Reza Ebrahimi | |
سکوت | Punctuation a comma is needed after this term | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
میزان صدا نیست که قرون پیشین نیز از آن شکایت داشتند | Syntax | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
-2 +2 2 بلکه میزان درماندگی است که اشغالگر فضایی است که ممکن است | Syntax | Amin Medi | |
رعب به درون راه یافته | Mistranslations | Reza Ebrahimi No agrees/disagrees | |
-1 +1 1 آماده باش می بیند | Mistranslations | Amin Medi | |
| Non-finalist entries The following entries were not selected by peers to advance to finals-round voting. ازجمله دغدغههای دنیای امروز، حداقل در کشورهای توسعه یافته، عطش مردن برای سکوت و ناتوانی در یافتن آن است. غرش خودروها، صدای بوق تمامنشدنی تلفن، اعلانهای صوتی یا تصویری در اتوبوس و قطار، صدای کرکننده تلویزیون در اتاقهای خالی، همه و همه مثل شلیک مداوم توپخانه و باعث حواسپرتی هستند. نسل انسان خود را با صدا درمانده کرده و رویای نبود آن را میبیند - خواه در دشت و دمن باشد، خواه در اقیانوسهای بیانتها یا در گوشهای که خاصه برای سکون و تمرکز ساخته شده است. آلین کوربی، پروفسور تاریخ، از پناه گرفتن خود در سوربون، و ارلینگ کاگ، کاشف نروژی، از خاطرات خود در پهنههای جنوبگان مینویسند، که هر کدام سعی کردهاند به نوعی از سر و صدا فرار کنند. با این حال، همانطور که کوربین در کتاب خود «تاریخچه سکوت» مینویسد، یقیناً میزان آلودگی صوتی امروزه دست کمی از روزگاران گذشته ندارد. پیش از تایرهای بادی، خیابانهای شهر مملو از صدای برخورد کرکننده چرخهای فلزی و نعل اسبان با سنگفرش بود. پیش از انزوای داوطلبانه با تلفنهای همراه، اتوبوس و قطارها پر بود از صدای مکالمه. روزنامهفروشها اجناس خود را در دستههای خاموش رها نمیکردند بلکه از ته حنجره برای تبلیغ آنها داد میزدند، به مانند گلفروش یا میوهفروش و فروشندههای ماهی تازه. سالنهای نمایش و اپرا بازار شامی بود از صدای رضایت یا نارضایتی. حتی در روستاها، دهقانان حین کار طاقتفرسای خود آواز میخواندند؛ اما اکنون نه. آنچه عوض شده میزان سر و صدا نیست چرا که در قرون گذشته هم از آن شکایت میشد. آنچه تغییر کرده میزان حواسپرتی است، که فضایی را اشغال کرده که سکوت باید به آن هجوم آورد. تناقض دیگری هم هست، زیرا وقتی که هجوم میآورد - در میان جنگل سرو، در بیابان برهوت، در اتاقی که ناگهان خالی شده - به جای اینکه خوش آمد باشد بیشتر عصبی کننده است. ترس به بدن میخزد؛ گوش ناخودآگاه بر هر چیزی تمرکز میکند، خواه زبانه کشیدن آتش باشد یا نوای پرندهها یا خشخش برگها، تا از این پوچی ناشناخته فرار کند. بشر سکوت میخواهد، اما نه آنقدرها. | Entry #22897 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.48 | 2.50 (12 ratings) | 2.45 (11 ratings) |
- 4 users entered 5 "like" tags
- 1 user agreed with "likes" (1 total agree)
- 1 user disagreed with "likes" (1 total disagree)
| Good term selection accurate, no problem with this term | Zahra Baqery | |
آنچه عوض شده میزان سر و صدا نیست چرا که در قرون گذشته هم از آن شکایت میشد | Good term selection | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
- 5 users entered 17 "dislike" tags
- 2 users agreed with "dislikes" (2 total agrees)
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
میزان آلودگی صوتی امروزه دست کمی از روزگاران گذشته ندارد. | Mistranslations Exactly opposite of what the source doc. says. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
که سکوت باید به آن هجوم آورد | Mistranslations | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
عصبی کننده | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
به بدن | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| مسئله اصلی عصر حاضر، حداقل در کشورهای توسعه یافته، انسان هایی هستند که به دنبال سکوت و آرامش هستند و نمی توانند به آن دست پیدا کنند. سروصدای ترافیک، صدای بی وقفه زنگ تلفن، اعلان دیجیتال اتوبوس ها و قطارها، صدای سرسام آور تلوزیون حتی در دفتر کاری که کسی در آن نیست، مجموعه بی انتهایی از عوامل پریشان کننده هستند. نسل بشر با مقابله با هیاهو و سر و صدا باعث خستگی و ملالت خود می شود - خواه در حیات وحش باشد یا در اقیانوس های پهناور و یا گوشه ای از زمین که به تنهایی و سکوت اختصاص داده شده است. آلین کوربین، استاد تاریخ، در مورد پناهگاه خود در سوربن و ارلینگ کاگ، مکتشف نروژی، از خاطرات خود در سرزمین های پهناور قطب جنوب، در کتاب هایشان نوشته اند. هر دو در مورد مکان هایی صحبت کرده اند که به آن پناه برده اند. و همانطور که آقای کوربن در کتاب "تاریخچه سکوت" متذکر شده، میزان صداها احتمالا از گذشته تا به امروز تغییری پیدا نکرده است. پیش از ظهور چرخ های لاستیکی، خیابان های شهر پر از صدای دلنگ دلنگ چرخ های آهنی و نعل اسب هایی بود که روی سنگ های کف خیابان کوبیده می شدند. پیش از انزوای داوطلبامه انسان ها و روی آوردن به گوشی های تلفن همراه، اتوبوس ها و قطارها با به صدا درآوردن بوق و زنگ رسیدنشان را اعلام می کردند. روزنامه فروش ها اجناسشان را روی سکوها نمی گذاشتند، بلکه با صدای بلند، مثل اینکه دارند آلبالو، گل بنفشه یا ماهی تازه می فروشند، آن ها را تبلیغ می کردند. سالن های تئاتر و اپرا پر از صدای تحسین و تمجید و هیاهوی حضار بود. حتی در حومه شهر هم دهقانان در حین کار با صدای بلند آواز می خواندند. اما حالا دیگر آواز نمی خوانند. آنچه که تغییر کرده زیاد شدن میزان صداهایی نیست که در قرن های گذشته هم از آن شکایت می شد، بلکه میزان عوامل پریشان کننده و حواس پرت کننده ای هستند که فضایی که باید با سکوت پر شود را اشغال می کنند. تناقض دیگری هم وجود دارد، زیرا وقتی همه جا ساکت است – در اعماق جنگاه های کاج، در بیابان های برهوت و اتاق های خالی از سکنه – صدای سکوت بیشتر ناخوشایند و باعث آزار است تا اینکه دلنشین باشد. وقتی از چیزی وحشت می کنید، گوشها تیز می شوند و به طور غریزی هر صدایی که در اطراف می آید، خواه صدای سوختن هیزم و آتش باشد و خواه صدای یک پرنده یا به هم خوردن برگها، را می شنوند و باعث القای حس پوچی می شود. انسان ها به سکوت احتیاج دارند ولی نه آنقدر. | Entry #24091 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.47 | 2.50 (10 ratings) | 2.44 (9 ratings) |
- 2 users entered 2 "like" tags
- 1 user agreed with "likes" (1 total agree)
- 4 users entered 15 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
مسئله اصلی عصر حاضر | Omission A theme of the age = یکی از موضوعات | Mahdi Saraeian No agrees/disagrees | |
نسل بشر با مقابله با هیاهو و سر و صدا باعث خستگی و ملالت خود می شود | Mistranslations | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
"تاریخچه سکوت" | Grammar errors «تاریخچه سکوت» | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
بیشتر ناخوشایند | Mistranslations ناخوشایندتر | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
می آید | Mistranslations شنیده میشود را | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
را | Grammar errors فاصله زیاد را از مفعول | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
| بنمایه این دوران، حداقل در دنیای توسعهیافته، آن است که مردم خواستار سکوت هستند و ممکن است آن را نیابند. هیاهوی ترافیک، صدای ممتد زنگ تلفن، اعلانهای دیجیتال در اتوبوس و قطار، صدای گوشخراش تلویزیون حتی در اتاقهای خالی از عوامل خستگی و آشفتگی بیپایان هستند. نوع بشر در حال فرسودن خود با آلودگی صوتی است و در مقابل آرامش را آرزو میکند و برای یافتن آن از دنیای وحش، اقیانوس وسیع یا مکانهای ویژه سکون و تمرکز کمک میگیرد. آلن کوربن (Alain Corbin)، استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربن تاریخ را مینگارد و ارلینگ کاگ (Erling Kagge)، جهانگرد نروژی، از خاطرات خود درباره صحراهای جنوبگان مینویسد؛ جاهایی که هر دو سعی در گریز از آنها داشتهاند. با وجود این، آقای کوربن در «تاریخ سکوت» اشاره میکند که احتمالاً آلودگی صوتی نسبت به قبل بیشتر نشده است. پیش از ظهور تایرهای بادی، خیابانها سرشار از صداهای گوشخراش ناشی از چرخش چرخهای طوقه-فلزی و برخورد نعل اسب به سنگ بوده است. پیش از شکل گرفتن انزوای خود-خواسته با تلفن همراه، ارتباط اتوبوسها و قطارها با بوق برقرار میشد. روزنامه-فروشها روزنامههای خود را بیصدا نمیفروختند بلکه آنها را با صدای بلند، همانند فروشندگان گیلاس، بنفشه و ماهی ماکرل تازه، تبلیغ میکردند. سالنهای نمایش و اپرا ترکیبی از هیاهو و هیجان بود. حتی در روستاها، کشاورزان در حین کار آواز میخواندند. آنها دیگر آواز نمیخوانند. سطح آلودگی صوتی که مردمان سدههای پیشین را به ستوه آورده بود، تغییری نکرده بلکه تغییری که رخ داده در سطح آشفتگی است که فضای متعلق به سکوت را اشغال کرده است. در اینجا تناقض دیگری نمایان میشود، زیرا ورود سکوت -به اعماق جنگل کاج، به صحرای بایر، به اتاق ناگهان خالی شده- به جای این که خوشایند باشد، هراسآور است. دلهره نمایان میشود؛ گوش به هر صدایی، حتی صدای آتش یا آواز پرنده یا خشخش برگ، که آن را از این خلاء ناشناخته رها میکند، حساس میشود. انسان خواستار سکوت است ولی نه در این حد. | Entry #23740 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.45 | 2.33 (9 ratings) | 2.56 (9 ratings) |
- 2 users entered 4 "like" tags
نوع بشر در حال فرسودن خود با آلودگی صوتی است | Flows well | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
مردمان سدههای پیشین را به ستوه آورده بو | Flows well | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
انسان خواستار سکوت است ولی نه در این حد | Good term selection | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
- 4 users entered 17 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (2 total agrees)
| Other collocations: This meaning doesn't suit this sentece/context. | Zahra Baqery | |
مکانهای ویژه سکون و تمرکز | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
سعی در گریز از آنها داشتهاند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
ارتباط اتوبوسها و قطارها با بوق برقرار میشد | Mistranslations | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
بیصدا نمیفروختند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
. آنها دیگر آواز نمیخوانند. | Inconsistencies | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
آشفتگی | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
خلاء | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| یکی از موضوعات این عصر و زمانه، دستکم در کشورهای پیشرفته، این است که مردم در آرزوی آرامش و سکوت اند امّا آن را پیدا نمی کنند. سر و صدای ترافیک، زنگ بی پایان تلفن ها، بوق های دیجیتال در اتوبوس ها و قطارها، و تلویزیون های روشن و پر نوری که حتی در دفاتر خالی هم دیده می شوند؛ همگی به مثابه باتری هایی دائمی و مزاحم هستند. بشر با سر و صدا خودش را خسته و فرسوده می کند ولی به دنبال نوشداروی این فرسودگی نیز می رود – در باد، بر پهنه اقیانوس بیکران، یا با کناره گیری موقتی از فعالیت های روزانه و استراحت به منظور تمدد اعصاب. استاد تاریخ، اَلِن کوربین، از ملجاء خود در دانشگاه سوربون می نویسد و ارلینگ کاگه، کاشف نروژی، خاطرات خود را از قطب جنوب تعریف می کند درحالیکه می بینیم هر دو تلاش کرده اند به آرامش پناه ببرند. با اینحال آقای کوربین در کتابش «تاریخ آرامش» به این نکته اشاره دارد که سر و صداها به نسبت گذشته کمتر شده اند. پیش از اختراع لاستیک های بادی، خیابان های شهر پر بود از سر و صدای کر کننده ی چرخهای فلزی و نعل اسبها بر روی سنگفرش کف خیابان ها. پیش از انزوای داوطلبانه بشر و پناه بردن به تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها مملو از صدای مکالمه و گفتگو بود. روزنامه فروش ها ساکت نمی نشستند و روزنامه های خود را با صدای بلند تبلیغ می کردند، درست مثل دوره گردهایی که اجناس مختلفی مثل گیلاس، گل بنفشه، و ماهی خال مخالی تازه می فروختند. در تئاتر و اپرا غوغایی بود از فریادهای مرحبا و آفرین و یا شیشکی و هو کردن ها. حتی در روستاها هم دهقانان هنگام کار سخت روزانه برای خودشان آواز می خواندند. اما امروزه کشاورزان دیگر آواز نمی خوانند. آنچه که تغییر کرده، خیلی ربطی به سطح سر و صدا ندارد چراکه در قرون گذشته هم نسبت به سر و صدا گله و شکایت وجود داشت. در واقع بحث اصلی ما سطح حواس پرتی است که فضایی را اشغال می کند که سکوت می تواند به آن هجوم ببرد. البته در این جا با تناقض دیگری نیز روبرو هستیم چون وقتی آرامش به عمق جنگل های کاج، کویر عریان، یا یک اتاقِ ناگهان خالی هجوم می آورد؛ بیش از آنکه خوشایند باشد مرعوب کننده به نظر می رسد. ترس و وحشت می خزد و گوش بطور غریزی در مقابل همه صداها بسته می شود، چه صدای ترق ترق هیزمها هنگام سوختن و چه آوای پرندگان یا نجوای برگها. و این کار او را از این احساسِ مبهم توخالی بودن نجات می دهد. بله! مردم به دنبال آرامش و سکوت اند امّا نه آنقدرها. | Entry #22573 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.42 | 2.40 (10 ratings) | 2.44 (9 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
- 5 users entered 9 "dislike" tags
- 2 users agreed with "dislikes" (2 total agrees)
+2 1 مثابه باتری هایی دائمی و مزاحم هست | Mistranslations | Saeed Majidi | |
گله و شکایت | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
در واقع بحث اصلی ما | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
مقابل همه صداها بسته می شود | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
حساسِ مبهم | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
بله! | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| مسأله عصر ما، حد اقل در دنیای توسعه یافته، این است که مردم مشتاق سکوت هستند اما قادر به یافتن آن نیستند. هیاهوی ترافیک، بوق بی امان تلفن ها، اعلان های دیجیتال در اتوبوس ها و قطارها، سروصدای تلویزیون ها حتی در دفاتر خالی، همگی مایه سردرگمی بی پایان است. نوع بشر خود را با سروصدا هلاک می کند و متضاد آن را تمنا می کند – چه در طبیعت بکر، بر اقیانوس پهناور یا در گوشه عزلت برای سکوت و مراقبه. آلن کوربین، استاد تاریخ، از خلوتگاه خود در سوربون می نویسد و ارلینگ کَگ، کاوشگر نروژی، از خاطرات خود در برهوت قطب جنوب – همان جاهایی که هر دو کوشیدند تا از آن بگریزند. با این حال، همانطور که آقای کوربین در «تاریخ سکوت» اشاره می کند، احتمالاً سروصدایی اکنون وجود دارد، بیش از آنچه در گذشته بوده است، نیست. قبل از ظهور لاستیک های بادی، خیابان های شهر پر از صدای دنگ دنگ کر کننده چرخ های فلزی و سم اسبان بر روی سنگفرش خیابان ها بوده است. پیش از انزوای خودخواسته در تلفن ها، اتوبوس ها و قطارها مملو از همهمه گفتگوها بود. روزنامه فروشان کالاهای خود را در سکوت رها نمی کردند، بلکه با صدای بلند به تبلیغ کالاهای خود می پرداختند. این درست همان کاری بود که فروشندگان گیلاس، بنفشه و ماهی خال مخالی تازه نیز انجام می دادند. تئاتر و اپرا لبریز از هیاهوی تحسین و تقبیح بود. حتی در حومه شهرها، دهقانان در هنگام کار آواز می خواندند. کاری که دیگر انجامش نمی دهند. آنچه تغییر کرده است فقط میزان سروصدا نیست؛ چیزی که «سر و صدای» گذشتگان را نیز درآورده بود؛ بلکه میزان سردرگمی است که فضایی را که سکوت باید فرا بگیرد، اشغال کرده است. تناقض دیگری که پدیدار می شود این است که وقتی سکوت در اعماق جنگلهای کاج، در بیابان عریان و در اتاقی که به یکباره خالی از افراد می شود، حکمفرما می شود، غالباً به جای اینکه خوشایند باشد، آزاردهنده است. هراس به درون می خزد. گوش بطور غریزی به هر چیزی که آن را از این خلأ ناشناخته برهاند، چنگ می زند – صدای سوختن آتش، آوای پرندگان یا صدای خش خش برگها. مردم سکوت می خواهند، اما نه زیاد. | Entry #22633 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.42 | 2.40 (10 ratings) | 2.44 (9 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
کاری که دیگر انجامش نمی دهند | Flows well | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
- 3 users entered 15 "dislike" tags
- 3 users disagreed with "dislikes" (5 total disagrees)
-2 1 توسعه یافته | Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
مان جاهایی که هر دو کوشیدند تا از آن بگریزند | Mistranslations | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
سروصدایی اکنون وجود دارد | Omission سروصدایی «که» اکنون وجود دارد | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
«سر و صدای» گذشتگان را نیز درآورده بود | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
فضایی را که سکوت باید فرا بگیرد، اشغال کرده است | Inconsistencies | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
-1 1 گوش بطور غریزی به هر چیزی که آن را از این خلأ ناشناخته برهاند، چنگ می زند | Mistranslations | Faramarz Hamidi | |
| یکی از ویژگی های این عصر، حداقل در کشورهای توسعه یافته، میل افراد به سکوت و عجز در یافتن آن است. صدای ترافیک، صدای بیپ توقف ناپذیر موبایل ها، اعلان های دیجیتالی در اتوبوس و قطار، صدای فریاد تلویزیون در اداره های خالی همگی همچون ضرباتی بی پایان و مایه حواس پرتی همیشگی هستند. بشریت دارد با سر و صدا خودش را از پای در می آورد و در آرزوی ضد آن است – حال میخواهد با بودن در طبیعت باشد، با بودن در اقیانوس پهناور باشد یا با بودن در گوشه دنجی که به آرامش، سکون و توجه اختصاص داده شده است. استاد تاریخ آلِن کُربین از دوران پناهندگی اش در سوربن و سیاح نوروژی اِرلینگ کَگ از خاطراتش در زمین های بایر قطب جنوب برایمان می نویسند. این ها مکان هایی است که هر دو سعی در فرار از آنها داشته اند. و اما همانطور که آقای کُربین در کتاب " تاریخچه ای از سکوت" اشاره می کند، این روزها دیگر مانند سابق سر و صدای زیادی وجود ندارد. قبل از دوران تایرهای بادی، خیابان های شهرها پر از صدای کَرکننده جرنگ جرنگ چرخ های رینگ فلزی و نعل اسب بر سنگفرش خیابان بود. قبل از انزوای انتخابی ما در موبایل ها، اتوبوس ها و قطارها پر از طنین گفتگو بودند. روزنامه فروشان روزنامه هایشان را به صورت توده ی مسکوتی رها نمی کردند بلکه با صدای بلند آنها را تبلیغ می کردند و به همین سان گیلاس فروشان، بنفشه فروشان و ماهیِ تازه فروشان نیز چنین می کردند. تئاتر و اپرا مملو از تحسین و هو کشیدن ها بود. حتی دهقانان روستا نیز در حین کار کردن آواز میخواندند. اما اکنون چنین نمی کنند. آنچه که تغییر کرده خیلی مربوط به میزان سر و صدا نیست، چیزی که حتی نسل های قرون گذشته نیز از آن شکایت داشتند، بلکه در واقع میزان حواس پرتی ماست که فضایی را اشغال می کند که ممکن است سکوت آن را پر کند. تناقضی ترسناک ظاهر می گردد چرا که وقتی این تناقض در اعماق جنگل کاج، در بیابان عریان یا در یک اتاق ناگهان تخلیه شده رخنه میکند (و قطعا این اتفاق می افتد)، معمولا دلهره آور است تا خوشایند. وحشت آرام آرام وارد میشود؛ گوش هایمان به صورت غریضی به هر چیزی حساس می شوند، حال میخواهد صدای سوختن آتش باشد، آواز پرنده یا نجوای برگ ها. این صداها همه ما را از این تهی بودن ناشناخته نجات می دهند. مردم سکوت می خواهند اما شاید نه اینقدر. | Entry #24176 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.40 | 2.30 (10 ratings) | 2.50 (10 ratings) |
- 7 users entered 15 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
این ها مکان هایی است که هر دو سعی در فرار از آنها داشته اند | Mistranslations Do they want to escape from Sorbonne and Antarctica? No. But your translation suggests that. | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
این روزها دیگر مانند سابق سر و صدای زیادی وجود ندارد | Mistranslations completely opposite of source and even the reality | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
| مضمون بیشتر حرفهای این دوره، حداقل در این دنیای توسعهیافته، این است که مردم تشنه سکوتاند اما آنرا پیدا نمیکنند. صدای گوشخراش ترافیک، صدای تمام نشدنی زنگ موبایلها، اعلان های صوتی نام ایستگاه در اتوبوس و مترو، صدای بلند تلویزیونها حتی در دفترکارهای خالی، همه و همه عوامل حواس پرتی اند. انسان از صدا کلافه شده و سکوت را میخواهد-در طبیعت، اقیانوس های پهناور یا در گوشه خلوتی مخصوص سکوت و تمرکز. آلین کربین، اسناد تاریخ، از پناهگاهش در سربورن، و ارلین کاگ، ماجراجوی نروژی، از خاطراتش از زباله های قطب جنوب مینویسد؛ جایی که هر دو سعی فرار از آنجا را دارند ا این وجود، همانطور که آقای کربین در کتاب «تاریخچه سکوت» اشاره میکند، در گذشته سر و صدای کمتری نسبتا به امروز وجود نداشتهاست قبل از به وجود آمدن تایر های بادی، خیابان های شهر پر از صدای کرکنندۀ چرخ های فلزی و نعل های اسب بودند قبل از اینکه انسانها داوطلبانه در تلفن های همراه خود منزوی شوند، اتوبوسها و قطارها پر از مکالمات مردم بودند روزنامه فروشها، بیصدا فریاد نمیزدند، بلکه همانند میوه فروشها، گل فروشها و ماهی فروشها با صدای بلند جنس خود را تبلیغ می کردند نمایش های تئاتر و اپرا، همهمه ای از جیغ و فریاد به پامیکردند حتی در روستا، کشاورزها در حال کار آواز میخوانند امروزه اما هیچ کشاورزی آواز نمی خواند آن چیزی که تغییر کرده، میزان صدا نیست، چرا که چند قرن گذشته نیز از این موضوع گلایه می کردند؛ آن چیزی که تغییر کرده افزایش عوامل حواس پرتی است؛ عواملی که جای سکوت را اشغال کرده اند یک تناقض دیگر نیز وجود دارد؛ زیرا هنگامی که سکوت چیره میشود- در اعماق یک جنگل کاج، در یک بیابان بکر، در اتاقی که به یکباره کاملا خالی شده- بیشتر از آنکه خوش آیند ما باشد، ما را هراسان میکند. ترس وجود ما را میگیرد، گوشها به طور ناخودآگاه روی هرچیزی قفل میکنند-روی صدای آتش، آواز پرنده یا برخورد برگها، هرچیزی که گوش را از این خلاء ناآشنا نجات دهد. انسان سکوت را دوست دارد، اما نه آنقدرها. | Entry #22397 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.35 | 2.30 (10 ratings) | 2.40 (10 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
ما را هراسان میکند. ترس وجود ما را میگیرد | Flows well | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
- 5 users entered 16 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
بیشتر حرفهای | Other redundencies | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
حداقل در این دنیای | Mistranslations حداقل در این دنیای means the entire world, whereas the writer in the source saying at least in the parts of the world which are considered developed, not the whole world. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
توسعهیافته | Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرف | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
نام ایستگاه | Other Added phrase by translator/doesn't exist in source. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
همه و همه عوامل حواس پرتی اند | Mistranslations What happened to "battery"? Complete translation is: نوعی آتشبار و حواس پرتی بی پایان است | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
نمی خواند | Punctuation You've forgot the full stop. | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
| مضمون عصر امروز، حداقل در کشورهای توسعه یافته این است که مردم به شدت در آرزوی سکوت و آرامش هستند و نمیتوانند آن را بیابند. هیاهوی ترافیک، صدای زنگ پیوسته تلفنها، اعلام های صفحه های دیجیتالی در اتوبوس ها و قطارها، سر و صدای تلویزیون ها در دفاتر اداری، صدای ضرب و عوامل حواس پرتی بیپایان هستند. نژاد بشر خود را با سر و صدا و شلوغی خسته کرده و در آرزوی آرامش است، حال ممکن است این آرامش را در طبیعت دست نخورده، اقیانوسی وسیع یا در خلوتگاهی که برای سکوت و آرامش و تمرکز ساخته شده است، پیدا کند. الاین کوربین، یک استاد تاریخ، خاطراتش از خلوتگاه خود در سوربون را تألیف میکند، و ارلینگ کاگ، یک کاوشگر نروژی خاطراتش از قطب جنوب خالی از سکنه را شرح میدهد که هر دو سعی کردند از آنجا بگریزند. با این وجود، همانطور که آقای کوربین در کتاب خود "تاریخی از سکوت" بیان میکند، شلوغی و سر و صدا در عصر مدرن بیش از گذشته است. بیش از سرکار آمدن لاستیک های بادی، شهر ها پر از صدای کر کننده چرخ های فلزی و برخورد نعل اسب ها بر سنگفرش خیابانها بودند. بیش از آنکه هر فرد به تلفن همراه خودش مشغول باشد، مکالمات روزمره مردم در اتوبوس ها و قطارها فراگیر بود. فروشندگان روزنامه بستههای روزنامه را به حال خود رها نمیکردند، بلکه با صدای بلند تیتر آنها را اعلام میکردند. صدای فروشندگان میوه، گل و ماهی نیز در بازار طنین انداز می شد. در اپرا و تئاتر تشویق و هورا کشیدن تماشاگران گوش را کر میکرد. در روستاها نیز کشاورزان در زمان کارشان در مزرعه هم آواز می خواندند، اما اکنون دیگر چنین نیست. چیزی که در این عصر مدرن تغییر بسیاری کرده میزان شلوغی و سروصدا نیست، که در قرنهای پیش بیداد میکرد، بلکه میزان حواس پرتی و بی قراری است که جای خالی و سکوت و آرامش را غصب کرده است. در اینجا یک تناقض دیگر وجود دارد، زیرا هنگامی که سکوت همه چیز را فرا میگیرد - در اعماق یک جنگل کاج، در صحرایی برهوت، یا در اتاقی خالی – اغلب ارعاب آور و پریشان کننده است. ترس به آهستگی وارد ناخودآگاه مغز میشود، گوش ها به طور غریزی به هر نوع صدایی حساس میشوند، حال میخواهد صدای جرقه شعله های آتش، آواز پرندگان یا نجوای برگ ها باشد، هر چیزی برای فرار از این حس خالی بودن کافی است. مردم سکوت می خواهند، اما نه سکوت مطلق. | Entry #23141 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.31 | 2.50 (10 ratings) | 2.11 (9 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
حال میخواهد صدای جرقه شعله های آتش، آواز پرندگان یا نجوای برگ ها باشد، | Flows well | Sara Amini, Ph.D. No agrees/disagrees | |
- 5 users entered 14 "dislike" tags
هر دو سعی کردند از آنجا بگریزند | Mistranslations Escape from Sorbonne and Antarctica? I don't think so. | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
شلوغی و سر و صدا در عصر مدرن بیش از گذشته است | Mistranslations The exact opposite! | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
سرکار آمدن | Other Collocation problem: سر کار آمدن is used when we talk about people and jobs, as in "سر کار آمدن رضا خان" | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
. بیش از آنکه هر فرد به تلفن همراه خودش مشغول باشد | Omission حذف قید | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
تیتر آنها را اعلام میکردند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
چیزی که در این عصر مدرن تغییر بسیاری کرده میزان شلوغی و سروصدا نیست، که در قرنهای پیش بیداد میکرد، بلکه میزان حواس پرتی و بی قراری است که جای خالی و سکوت و آرامش را غصب کرده است. | Mistranslations | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
که در قرنهای پیش بیداد میکرد، | Mistranslations | Maliheh Keshmiri No agrees/disagrees | |
نه سکوت مطلق | Mistranslations source and examples don't speak about absolute silence | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
| موضوع زمانه، حداقل در دنیای توسعه یافته، این است که مردم در آرزوی سکوت هستند اما هیچ سکوتی پیدا نمیکنند. سر و صدای ترافیک، زنگ بیوقفه تلفنها، گویندههای دیجیتال در اتوبوسها و قطارها، تلویزیونهای با صدای بسیار بلند حتی در دفاتر خالی، یک آزار و حواسپرتی بیپایان هستند. نژاد بشر خود را با سر و صدای زیاد نابود میکند و نقطه مقابل را آرزو دارد —چه در حیات وحش، در گستره اقیانوس یا در گوشهای خلوت که به سکوت و تمرکز اختصاص یافته باشد. آلن کوربین (Alain Corbin) استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربن مینویسد، و کاشف نروژی ارلینگکاگ (ErlingKagge)، از خاطرات خود از زبالههای موجود در قطب جنوب، مکانهایی که هر دو سعی داشتند از آنجا فرار کنند. و اکنون، همانطور که آقای کوربین در کتاب "تاریخ سکوت" اشاره میکند، احتمالاً سر و صدا بیشتر از آنچه که قبلاً بود نیست. قبل از ظهور لاستکهای پنوماتیک، خیابانهای شهر پر بود از صدای کر کننده تلقتلق چرخهای فلزی و نعلهای اسب بر روی سنگها. قبل از انزواطلبی و پناه بردن داوطلبانه مردم به تلفنهای همراه، اتوبوسها و قطارها پر بود از مکالمات مردم. روزنامه فروشها اجناس خود را به شکل یک کپه بیصدا انباشته نمیکردند، بلکه با صدای بلند تبلیغ میکردند، همانطور که فروشندههای دورهگرد گیلاس، گل بنفشه و فروشندههای ماهی خالخالی تازه کالای خود را تبلیغ میکردند. سالنهای تئاتر و اپرا صحنه هرج و مرج فریادهای تشویق و اعتراض بود. حتی در حومه شهرها، دهقانها به همراه کار پرزحمت آواز میخواندند. حالا آنها آواز نمیخوانند. آنچه تغییر کرده است چندان مربوط به سطح سر و صدا نیست که در قرنهای گذشته نیز به آنها اعتراض میشد، بلکه سطح حواسپرتی است که فضایی را اشغال میکند که سکوت میتوانست به آن ورود کند. یک پارادوکس دیگر نیز وجود دارد، چرا که زمانی که سکوت به اعماق یک جنگل کاج، صحرای برهنه، یا اتاقی که ناگهان تخلیه شده حمله میکند، اغلب به جای دلپذیر بودن، ناخوشایند به نظر میرسد. ترس و وحشت به داخل میخزد؛ گوشها به طور غریزی نسبت به همه چیز ناشنوا میشود، اعم از صدای شعله آتش یا صدای پرندگان یا نجوای برگها، که محیط را از این خلوت ناشناخته نجات میدهند. مردم سکوت میخواهند، اما نه آنقدر زیاد. | Entry #23422 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.30 | 2.17 (12 ratings) | 2.42 (12 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
- 6 users entered 13 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
| Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
لویزیونهای با صدای بسیار بلند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
به شکل یک کپه بیصدا انباشته | Mistranslations | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
به همراه کار | Inconsistencies در حین کار | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
؛ گوشها به طور غریزی نسبت به همه چیز ناشنوا میشود | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| یک موضوع دیرپا، دست کم در دنیای توسعه یافته، این است که مردم در پی سکوتند اما هرگز آن را نمی یابند. صدای غرش ترافیک، بوق های پیوسته تلفن ها، اعلان های دیجیتالی در اتوبوس ها و قطارها، صدای شیپور مانند تلویزیون ها حتی در دفاتر تهی از افراد، بسان صدای آتشباری دائمی و موجب حواس پرتی اند. نوع بشر توان خود را با سر و صدای آزار دهنده تحلیل می برد و به دنبال وارونه آن - چه در حیات وحش، در اقیانوسی گسترده و یا در گوشه دنجی است که به سکوت و تمرکز تعلق دارد. آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربن و ارلینگ کگه، کاوشگر نروژی، از خاطرات خود از خلوتگاه جنوبگان می نگارند؛ جایی که هر دوی آنها در تلاش بوده اند به آنجا بگریزند. با این حال، به شرحی که آقای کوربین در کتاب " تاریخ سکوت" اشاره می دارد، احتمالاً هیچ سر و صدای بیشتری نسبت به گذشته وجود ندارد. پیش از پیدایش چرخ های بادی، خیابان های شهر مملو از صدای جرنگ جرنگ گوشخراش چرخ های لبه فلزی و نعل اسبان بر روی سنگفرش خیابان بود. پیش از انزوای خودخواسته در گوشی های تلفن همراه، اتوبوس ها و قطارها آکنده از صدای گفتگوی افراد بودند. روزنامه فروشان کالاهای خود را بی صدا روی هم تل انبار نمی کردند، بلکه بمانند فروشندگان گیلاس، بنفشه و ماهی خال خالی تازه با اوج صدا به تبلیغ آنها می پرداختند. سالن های نمایش و تماشاخانه ها آشوبی از همهمه و هیاهو بودند. حتی در آبادی ها دهقانانی که زیر بار کار جان می کندند آواز خواندند. آنها اکنون دیگر نمی خوانند. آنچه که دستخوش تغییر شده است دیگر مقدار سرو صدای آزار دهنده ای نیست که مردمان قرن های پیشین نیز از آن شکوه داشتند، بلکه میزان مشغله ذهنی است که فضایی را اشغال می کند که می توانست توسط سکوت پر شود. تعارض دیگری نمایان می شود، زیرا زمانی که فضا مملو از سکوت است – خواه در اعماق یک جنگل کاج، در بیابانی برهنه یا در یک اتاق به ناگاه تهی از افراد - اغلب احساس دلسردی در پی دارد تا حسی خوشایند. دلهره ای دزدانه به درون می خزد؛ گوش ها به روی همه چیز بسته می شوند، خواه آن صدای هیس هیس آتش، آواز پرنده یا نجوای برگ ها باشد که آن را از پوچی ناشناخته می رهاند. انسان در پی سکوت است، اما نه تا این اندازه. | Entry #24035 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.28 | 2.00 (12 ratings) | 2.55 (11 ratings) |
- 6 users entered 13 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (2 total agrees)
توسعه یافته | Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرف | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
جایی که هر دوی آنها در تلاش بوده اند به آنجا بگریزند. | Mistranslations | Maliheh Keshmiri No agrees/disagrees | |
تعارض دیگری نمایان می شود، زیرا | Inconsistencies | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
| یکی از موضوعات باب روز، دستکم در جهان توسعه یافته، این است که مردم سخت در پی سکوت هستند اما نمیتوانند آن را بیابند. سر و صدای ترافیک، زنگهای بیشمار تلفن، اعلانهای دیجیتال در اتوبوسها و قطارها، صدای تلویزیونهایی که حتی در دفاتر کار خالی هم میپیچد بیوقفه بر سر انسان کوبیده میشود و تمرکزش را برهم میزند. نژاد بشر در حال ویران ساختن خود با سر و صدا است و در آرزوی نقطه مقابل آن است - چه در طبیعت وحشی، اقیانوسی وسیع و چه در جایی دنج که به سکوت و تمرکز اختصاص یافته باشد. آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربن و ارلینگ کاگه، کاوشگر نروژی از خاطرات خود درباره زبالههای قطب جنوب مینویسند، یعنی جاهایی که هر دو سعی کردهاند به آنجا پناه ببرند. و با این حال، همانطور که آقای کوربین در کتاب "تاریخ سکوت" اشاره میکند، احتمالاً میزان سر و صدای امروزه بیش از گذشته نیست. قبل از اینکه لاستیکهای پنوماتیک اختراع شوند، خیابانهای شهرها پر بودند از صدای جرنگ جرنگ کرکننده چرخهای فلزی و صدای نعل اسبان بر روی سنگفرش خیابان. قبل از انزواطلبی و پناه بردن داوطلبانه مردم به تلفنهای همراه، اتوبوسها و قطارها پر بودند از گفتگو. روزنامهفروشان کالایشان را در سکوت روی هم نمیچیدند، بلکه با صدای بلند تبلیغ میکردند، درست مثل فروشندگان گیلاس، گل بنفشه و ماهی خالخالی اطلس تازه. سالنهای تئاتر و اپرا سرشار بود از هیاهوی تحسین و هو کردن. حتی در مناطق روستایی نیز کشاورزان در حین کار طاقتفرسا آواز خواندند. اکنون آنها دیگر آواز نمیخوانند. چیزی که تغییر کرده، تا حد زیادی ربطی به میزان سروصدا ندارد، چرا که این معضل در قرنهای گذشته نیز وجود داشت؛ بلکه مسئله میزان پرت شدن حواس است چرا که فضایی را اشغال میکند که سکوت میتوانست به آن ورود کند. در اینجا پارادوکس دیگری نیز پدیدار میشود، زیرا وقتی که در اعماق جنگلهای کاج، در کویر بی آب و علف، یا اتاقی که بهناگهان خالی شده، سکوت هجوم میآورد، اغلب بهجای اینکه از آن استقبال شود، ترسناک است. هراس به میدان میآید؛ گوش بهطور غریزی نسبت به همه چیز بسته میشود، چه صدای شعله آتش باشد، یا آوای پرنده یا خش خش برگها تا از خود در برابر این تهی ناشناخته محافظت کند. مردم خواهان سکوت هستند، اما نه آنقدرها. | Entry #23195 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.26 | 2.22 (9 ratings) | 2.30 (10 ratings) |
- 3 users entered 3 "like" tags
آرزوی نقطه مقابل آن است | Good term selection I was commenting on "Pneumatic"only but this term was highlighted too. Thus, had to say: nothing wrong with this one. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
- 4 users entered 15 "dislike" tags
- 2 users agreed with "dislikes" (4 total agrees)
- 3 users disagreed with "dislikes" (4 total disagrees)
-2 1 توسعه یافته | Spelling Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
آرزوی نقطه مقابل آن است | Inconsistencies | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
به آنجا پناه ببرند. | Mistranslations Quite shockingly, someone is praising this part of translation which is in direct contrast to what's in the source. In the source we read "both have tried to escape". The translation states that they both have tried their best to take refuge there!!!! Wow! praise of blatant error??? | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
-1 +1 2 پنوماتیک | Mistranslations The source word simply written with Farsi alphabets. Farsi translation for "Pneumatic" such as "چرخ های لاستیکی بادی" could be used. | Faramarz Hamidi | |
خیابان | Mistranslations Use of singular when translating plural word in source. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
قبل از انزواطلبی و پناه بردن داوطلبانه مردم به تلفنهای همراه | Syntax Incorrect: قبل از انزواطلبی و پناه بردن داوطلبانه مردم به تلفنهای همراه which means voluntary resorting to mobile phones. Correct: voluntary isolation for the sake of using mobile phones. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
پر بودند از گفتگو. | Omission Incorrect: "Buses and...full of conversations". Correct: Buses and...full of [loud] or [noisy] conversations. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
سکوت روی هم نمیچیدند، | Mistranslations Currently translated as; Newspaper sellers did not stack their product quietly. More accurate to the source trans is: Did not leave...in a mute stack. "quiet" is an adj describing stack of papers, not the action.Thus correct is: روزنامه فروشان کالای خودرا در گوشه ای صامت رها نمیکردند | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
آواز خواندند | Mistranslations Literal translation: آواز خواندند denotes: "... just sang while..." simple past. Whereas it's about distant past (by context) so it should have been translated: آواز می خواندند | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
-1 1 چرا که این معضل در قرنهای گذشته نیز وجود داشت | Mistranslations | Amin Medi | |
| یکی از درون مایه های این عصر، به ویژه در دنیای توسعه یافته، این است که انسان در آرزوی آرامش است ولی نمی تواند آن را بیابد. سر و صدای ترافیک، صدای بی وقفه بوق تلفن ها، اطلاعیه های دیجیتالی در اتوبوس ها و قطارها، صدای گوش خراش دستگاه های تلویزیون حتی در اداره های خالی موجب حملات و حواس پرتی بی پایان می گردد. بشر خود را با سر و صدا خسته کرده است و آرزوی نقطه مقابل آن را دارد-چه در حیات وحش، در اقیانوس های خروشان و چه در خلوتگاهی مخصوص سکون و تمرکز. آلن کوربین، که یک پروفسور تاریخ است، در مورد پناهگاه خود در سوربن می نویسد، و ارلینگ کاگ، که یک کاوشگر نروژی است، درباره خاطرات خود از مناطق خالی از سکنه قطب جنوب می نویسد، جایی که هر دو آنها سعی در فرار از آن داشتند. و همچنان، همانطور که آقای کوربین در کتاب "تاریخ سکوت" اشاره نموده است، احتمالا هیچ سر و صدایی بیشتر از آنچه قبلا وجود داشت، وجود ندارد. پیش از زمان تایر های بادی، خیابان های شهرها مملو از صدای کر کننده جرنگ جرنگ چرخ های لبه-فلزی و نعل های اسب روی سنگ ها بود. پیش از انزوای داوطلبانه گوشی های همراه، رفت و آمد اتوبوس ها و قطار ها سر و صدا ایجاد می کرد. روزنامه فروش ها اجناس خود را در سکوت رها نمی کردند، بلکه با صدای بلند، برای آنها تبلیغ می کردند، همانگونه که آلبالو فروش ها، ماهی فروش ها و گل فروش ها این کار را می کردند. تياتر و اپرا آشفته بازاری از تشویق ها و هو کردن ها بودند. حتی در خارج از شهرها، روستاییان همزمان با کار، آواز می خواندند. آنها اکنون آواز نمی خوانند. آنچه که تغییر کرده است، چندان میزان سر و صدا، که قرن های قبلی نیز از آن شاکی بودند نمی باشد، بلکه میزان ایجاد حواس پرتی است که فضایی را اشغال می نماید که آرامش می تواند به آن هجوم برد. تناقض دیگری نیز شکل می گیرد، زیرا وقتی که آرامش حمله ور می شود-در اعماق یک جنگل درخت کاج، در بیابان بی آب و علف، در یک اتاقی که ناگهان خالی می شود-بیشتر اعصاب خرد کن پدیدار می شود تا اینکه خوشایند باشد. وحشت به تدریج نزدیک می شود، گوش ها از روی غریزه به همه چیز توجه می کنند، چه صدای شعله آتش باشد، چه آواز پرندگان و چه نجوای برگ درختان، که آن را از این پوچی نامعلوم نجات می دهد. انسان در طلب سکوت است اما نه آنقدر زیاد. | Entry #22786 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.21 | 2.30 (10 ratings) | 2.11 (9 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
- 6 users entered 16 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
| Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
حملات | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
آلن کوربین، که یک پروفسور تاریخ است، در مورد پناهگاه خود در سوربن می نویسد، و ارلینگ کاگ، که یک کاوشگر نروژی است، درباره خاطرات خود از مناطق خالی از سکنه قطب جنوب می نویسد | Inconsistencies میتوان دو جمله را ترکیب کرد و از تکرار دو فعل مشابه "«است» جلوگیری کرد | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
انزوای داوطلبانه گوشی های همراه | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
آنچه که تغییر کرده است، چندان میزان سر و صدا، که قرن های قبلی نیز از آن شاکی بودند نمی باشد، | Inconsistencies | Sara Amini, Ph.D. No agrees/disagrees | |
اعصاب خرد کن | Spelling | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| مضمون نسل جديد، حداقل در دنياي توسعه يافته ، اين است كه مردم در آرزوي سكوت هستند و (در اين زمينه) چيزي بدست نمي آورند. هياهوي ترافيك، بوق بي پايان تلفن ها، گزارشات ديجيتال در اتوبوس ها و قطارها، صداي دستگاه هاي تلويزيون حتي در ادارات خلوت، مانند غرش و تخريبي بي پايان هستند. نژاد بشري خود را با سروصدا خسته ميكند و شرايط عكس آن را آرزو مي كند. چه در طبيعت بكر، چه بر روي اقيانوس پهناور، و چه در انزوا به محلي براي دستيابي به خلوت و تمركز. الاين كوربين١، يك استاد تاريخ، در خصوص خاطرات پناه در دانشگاه سوربون و ارلينك كاگ يك محقق نوروژي از خاطرات خود درخصوص زمين هاي استفاده نشده در قطب جنوب مي نويسند، جاييكه هر دو براي فرار تلاش كرده اند. و با اينوجود، همچنان كه اقاي كوربين در "يك تاريخچه اي از سكوت" خاطرنشان ميكند احتمالا سروصدايي بيش از انچه قبلا وجود داشته است، وجود ندارد. مسيرهاي رفت و امد در شهرها قبل از لاستيك هاي بادي، مملو از سروصداي چرخ هاي فلزي و نعل اسب ها بر روي سنگ ها بودند. قبل از انزواي داوطلبانه بر روي گوشي هاي موبايل، در اتوبوس ها و قطارها صداهاي مكالمات مي پيچيد. روزنامه فروشان اجناس خود را در سكوت رها نمي كردند بلكه با صداي بلند آنها را تبليغ مي كردند، درست شبيه فروشندگان ميوه، گل و ماهي. در تئاتر و اپرا يك هياهويي از تشويق و فرياد وجود داشت. حتي در روستاها، روستاييان در زمان كار، اواز مي خواندند.، اما امروزه آنها اواز نمي خوانند. انچه كه امروزه تغيير كرده است چندان مربوط به سطح سر و صدا نيست، چه آنكه مردمان قرن هاي پيش نيز در اين مورد شكايت كرده اند، بلكه تغيير، مربوط به سطح حواس پرتي مي باشد، بدين صورت كه حواس پرتي، فضايي را تصرف مي كند كه سكوت به آن نفوذ كرده است. تناقض ديگري پديدار مي شود، وقتي سكوت در اعماق جنگل كاج، در بيابان خالي از سكنه يا در يك فضاي ناگهان تخليه شده نفوذ مي كند، اغلب بجاي حس خوب، احساس نااميدي و خودباختگي را ايجاد مي كند. ترس (در اين ميان )رخنه ميكند؛،گوش به طور غريزي به چيزي عادت ميكند، چه با جرقه آتش، چه با صداي پرنده، چه با خش خش بر گ ها، كه ان را از خلا ناشناخته نجات مي دهد. مردم خواستار سكوت هستند اما نه به اين اندازه. 1. Alain Corbin 2. Erling Kagge | Entry #23642 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.19 | 2.00 (8 ratings) | 2.38 (8 ratings) |
- 6 users entered 16 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
توسعه يافته | Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
مي باشد | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
ديگري | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
اغلب بجاي حس خوب، احساس نااميدي و خودباختگي را ايجاد مي كند. | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
(در اين ميان ) | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
گوش به طور غريزي به چيزي عادت ميكند، | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
خلا ناشناخته نجات مي دهد | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| موضوع عصر، حداقل در جهان پیشرفته این است که انسانها مشتاق سکوت و آرامش هستند، ولی آنرا بدست نمیآورند. غرش حرکت ماشینها در خیابان، صدای بی وقفه زنگ تلفنها، اعلانهای دیجیتالی در اتوبوسها و قطارها، روشنایی اکرانهای تلویزیون حتی در ادارات خالی بی پایان ادامه دارد و باعث بر هم زدن تمرکز میشود. نژاد انسان خود را با صدا فرسوده میکند و در آرزوی خلاف آن است از طریق رفتن به طبیعت وحشی یا رفتن به پهنه اقیانوسها و یا دور شدن از وضعیت فعلی در جستجوی آرامش و تمرکز است. آلن کوربین یک استاد تاریخ، در کنج عزلت خود در سوربن فرانسه مینویسد و ارلینگ کیگ یک کاشف نروژی در مورد خاطراتاش از جهان دست نخورده قطب شمال مینویسد. هر دوی آنها تلاش کردهاند که فرار کنند. همانطور که آقای کوربین، به «تاریخ سکوت» اشاره میکند، احتمالا هرگز در مقایسه با قبل این میزان سر و صدا وجود نداشته است. قبل از تایرهای لاستیکی ماشینها، خیابانهای شهرها پر بود از صدای گوشخراش چرخهایی با حصار فلزی، نعل اسبها و سنگ. قبل از ایزوله کردن داوطلبانه تلفنهای پرتابل، در اتوبوسها و قطارها صدای زنگ تلفن همراه با مکالمات به گوش میرسید. روزنامه فروشها بساط خود را در دکهها بیصدا قرار نمیدهند بلکه آنها را با صدای بلند تبلیغ میکنند، همچنین فروشندگان گیلاس، گل بنفشه و ماهی تازه خالخالی. تئاتر و اپرا صحنه پرآشوبی از همهمه و فریاد بود. حتی در مناطق دورافتاده و روستاها، روستائیان در حال کار آواز میخواندند. اما آنها دیگر آواز نمیخوانند. چیزی که تغییر کرده بلندی صدا نیست که قرنهای گذشته هم انسانها در این مورد شاکی بودند، بلکه میزان فضایی است که اشغال میکند و ایجاد مزاحمت میکند. فضایی که میتوانست با سکوت پر شود. اینجاست که یک تناقض دیگر ظاهر میشود چرا که وقتی سکوت این فضا را اشغال میکند مثلا در اعماق یک جنگل سرو یا در یک صحرای برهوت یا در یک اتاق که بهناگاه تخلیه شده، غالبا ترس ایجاد میکند تا این که دلپذیر باشد. ترس در وجود انسان نفوذ میکند، گوش بهصورت غریزی روی همه چیز تیز میشود از صدای آتش، یا صدای پرنده و یا زمزمه برگها تا او را از یک خلا ناشناخته مصون نگه دارد. انسانها به سکوت نیاز دارند ولی نه به این اندازه. | Entry #24013 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.14 | 2.18 (11 ratings) | 2.10 (10 ratings) |
- 3 users entered 4 "like" tags
- 1 user agreed with "likes" (1 total agree)
- 3 users entered 16 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
نژاد | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
و در آرزوی خلاف آن است از طریق رفتن | Syntax | Amin Medi No agrees/disagrees | |
هر دوی آنها تلاش کردهاند که فرار کنند. | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
به «تاریخ سکوت» | Mistranslations منظور در کتاب تاریخ/تاریخچه سکوت است... در کتاب تاریخچه سکوت خاطر نشان می سازد | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
قبل از ایزوله کردن داوطلبانه تلفنهای پرتابل | Mistranslations منظور ایزوله کردن تلفن نیست. منظور اینه که مردم یه بند سرشون توی تلفنه با جهان اطرافشون رابطه برقرار نمی کنند | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
| موضوع این دهر، حداقل در جهان توسعه یافته، این است که مردم سخت نیاز به سکوت دارند و آن را پیدا نمی کنند. سر و صدای ترافیک، بیپ بی وقفه تلفن، اطلاعیه های دیجیتالی در اتوبوس ها و قطارها، صدای گوش خراش تلوزیون حتی در دفاتر خالی، یک کوبش و پریشانی بی پایان هستند. نژاد بشر با سر و صدا خود را خسته میکند و چه در حیات وحش، در اقیانوس وسیع و یا در یک آسایشگاه منحصر به آسایش و تمرکز، مایل به مخالف آن است. آلن کربن، یک استاد تاریخ، در مورد پناهگاه خود در سوربون می نویسد، و ارلینگ کاگ، یک سیاح نروژی، از خاطرات خود از ضایعات قطب جنوب، جاهایی که هر دو تلاش کردند به آن فرار کردند. و سرانجام، همانطور که آقای کربن در "یک تاریخ سکوت" به آن اشاره می کند، احتمالا سر و صدا آنقدری که قبلا وجود داشت نیست. قبل از تایرهای بادی، خیابان های شهر پر از صدای کر کننده جرنگ جرنگ چرخ های آهنی و نعل اسب بر سنگ بودند. قبل از جداسازی داوطلبانه با تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها با صدای گفتگو زنگ می زدند. فروشندگان روزنامه اجناس خود را در یک انبوه ساکت نمی گذاشتند بلکه همانطور که فروشندگان گیلاس، گل بنفشه و ماهی خال مخالی تازه انجام می دادند، با صدای بلند آنها را تبلیغ می کردند. تاتر و اپرا هرج و مرجی از هلهله و طنز بودند. حتی در حومه شهر دهقانان همانطور که سخت کار می کردند آهنگ می خواندند. آنها دیگر آهنگ نمی خوانند. آن چه که تغییر کرده مقدار سر و صدا که حتی در قرن های قبل از آن شکایت می شد نیست. بلکه سطح آشفتگی است که اشغال کننده فضایی است که سکوت ممکن است در آن رخنه کند. در آن صورت معمای دیگر وجود دارد چرا که زمانی که سکوت در عمق جنگل های کاج، در بیابان عریان، در یک اتاق به طور ناگهانی خالی رخنه می کند، ثابت شده است که اغلب ترسناک است تا خوشایند. وحشت رخنه می کند. گوش به طور غریزی متوجه هر صدایی اعم از صدای خش خش آتش، صدای پرنده یا پچ پچ برگ ها که آن را از این پوچی ناشناخته نجات دهد، می شود. مردم خواستار سکوت هستند ولی نه تا به آن حد. | Entry #23635 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.13 | 2.00 (9 ratings) | 2.25 (8 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
- 4 users entered 16 "dislike" tags
- 3 users agreed with "dislikes" (3 total agrees)
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
| Mistranslations دهر چیه، عزیزم؟ چقدر سخت گرفتی؟! منظورش عصر حاضره. | Zahra Baqery | |
مایل به مخالف آن است | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
تلاش کردند به آن فرار کردند | Grammar errors | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
با صدای گفتگو زنگ می زدند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
در یک انبوه ساکت نمی گذاشتند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
ت می شد نیست. | Inconsistencies | zara abdi No agrees/disagrees | |
| بن مایۀ عصر کنونی دست کم در کشورهای توسعه یافته این است که مردم از ته دل به دنبال سکوت هستند، در حالی که نمیتوانند آن را بیابند. صدای پرهیاهوی ترافیک،زنگهای یکبند موبایل، اعلانات دیجیتالی در اتوبوس و قطار، صدای گوش خراش تلویزیون که حتی در دفاتر خالی به گوش میرسد، همه و همه مایه سرسام و حواس پرتی هستند. بشر خود را از سر و صدا اشباع کرده است در حالیکه غریزه او دقیقا به صورت عکس عمل میکند و همواره در حیات وحش، اقیانوسهای مواج و خلوتگاهها به دنبال سکون و تمرکز فکر بوده است. به عنوان مثال، آلین کوربین که استاد تاریخ است درباره پناهگاه خود در سوربن مینویسد و ارلین کاگ، کاوشگر نروژی درباره خاطرات خود در قطب جنوبگان نوشته است. هر دوی این افراد برای فرار از سر وصدا به این مکانها رفته اند. و تا به امروز که کوربین در کتاب > خود به این موضوع اشاره کرده است که این حجم سر و صدا کنونی تا این حد بیسابقه بوده است. پیش از لاستیکهای بادی، خیابانهای شهر پر از صدای دنگ دنگ کر کننده چرخهای رینگ فلزی و نعل اسبها بر روی سنگ بود. پیش از انزوا تعمدی که گوشیهای همراه به دنبال داشتهاند،در اتوبوسها و قطارها گفتگوها طنین انداز بود. روزنامه فروشها هم متاع خود را فقط روی هم تلنبار نمیکردن، بلکه برای تبلیغ آنها جار میزدند، همانند کاری که آلبالو فروش، بنفشه فروش و خال ماهی فروشها انجام میدادند. سالنهای تئاتر و اپرا نیز مملو از صدای آفرین گفتن و همهمه بود. حتی کارگران روستایی نیز در حین کارهای سخت بدنی، آواز میخواندند. اما امروزه آنها هم آواز نمیخواندند. چیزی که دست خوش تغییر شده حجم سر و صدا نیست چون در قرن پیشین هم مردم از آن به شکوه آمده بودند، موضوع حجم سردرگمیهایی جای سکوت را اشغال کرده است. ناگهان تضاد دیگری رخ میدهد، زیرا زمانی که سکوت هجوم میآورد، حال چه در جنگل کاج و یا صحرای بی آب و علف و یا اتاقی که سریعا خالی میشود، سکوت نه تنها به استقبال میآید بلکه باعث ترس هم میشود. وحشت به آرامی وارد میشود گوش، ناخودآگاه به هر چیزی معطوف میشود حال صدای آتش، آواز پرنده یا نجوای برگها باشد و اینجاست که این صداها باعث رهایی از این جای تهی ناشناخته میشود. مردم خواهان سکوت هستند اما نه به این اندازه. | Entry #24226 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.07 | 2.13 (8 ratings) | 2.00 (8 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
- 1 user agreed with "likes" (1 total agree)
- 8 users entered 17 "dislike" tags
- 3 users agreed with "dislikes" (11 total agrees)
- 3 users disagreed with "dislikes" (4 total disagrees)
| Other Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
موبایل | Mistranslations No such word in source. Must translate as "telephones", not just mobile phone | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
انزوا تعمدی که گوشیهای همراه به دنبال داشتهاند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
| یکی از موضوعات مورد توجه در عصر حاضر، دست کم در دنیای توسعه یافته، این است که مردم خواستار سکوت هستند و نمی توانند آن را بیابند. سر و صدای ترافیک، بوق ممتد تلفن، آگهی های دیجیتال در اتوبوس ها و قطارها، تلویزیون هایی که صدای بلندشان حتی در دفاتر خالی طنین می اندازد، یک سلسله بی پایان و عامل پریشانی هستند. نژاد بشر خود را با صداهای ناخواسته خسته می کند و نقطه مقابل آن را در طبیعت وحشی، در اقیانوس وسیع و یا در خلوتگاه مختص سکوت و تمرکز، فرا می خواند. آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربن و ارلینگ کاگه، کاوشگر نروژی، از خاطرات خود درباره پسماند های قطب جنوب می نویسد، که هر دو سعی کرده اند از آن فرار کنند. و با این حال، همانطور که آقای کوربین در «تاریخ سکوت» اشاره می کند، به احتمال زیاد در حال حاضر نسبت به گذشته سر و صدای بیشتری وجود ندارد. قبل از اختراع تایرهای پنوماتیک، خیابان های شهر پر از صدای کرکننده چرخ های زهوار-فلزی و نعل اسبها بر روی سنگفرش بود. قبل از انزوای داوطلبانه افراد در تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها در احاطه ی مکالمات بودند. روزنامه فروش ها کالای خود را بی سر و صدا روی پیشخوان رها نمی کردند، بلکه با صدای بلند آنها را تبلیغ می کردند، درست مانند فروشنده های گیلاس، گل بنفشه و ماهی خال مخالی تازه. تئاتر و اپرا، آشفته بازاری از فریادهای تمجید و نکوهش بود. حتی در حومه شهر، رعایا هنگام بیگاری آواز سر می دادند. حالا دیگر هیچیک از آنها آواز نمی خوانند. آنچه تغییر کرده است میزان اصوات ناخواسته نیست که در قرن های گذشته نیز مورد شکایت بود، بلکه سطح عوامل پریشان کننده است که فضایی را اشغال می کنند که سکوت می تواند آن را در بر گیرد. در اینجا پارادوکس دیگری بوجود می آید، زیرا زمانی که سکوت در اعماق جنگل کاج، در بیابان برهنه، یا در اتاقی که ناگهانی خالی می شود، فضا را در بر می گیرد، اغلب به جای آنکه مورد استقبال واقع شود، موجب دلسردی می شود. بیم و هراس به درون می خزد؛ گوش به طور غریزی خود را به هر چیزی مشغول می کند، صدای فش فش آتش، صدای پرندگان، یا خش خش نجواگونه برگها، هرچیزی که آن را از این پوچی ناشناخته حفظ کند. مردم سکوت می خواهند ، اما نه آنقدرها! | Entry #22889 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.06 | 2.11 (9 ratings) | 2.00 (8 ratings) |
- 2 users entered 2 "like" tags
- 7 users entered 16 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
- 2 users disagreed with "dislikes" (2 total disagrees)
| Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
که هر دو سعی کرده اند از آن فرار کنند | Mistranslations Have they tried to escape from their refuges? | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
در تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها در احاطه ی مکالمات بودند | Mistranslations | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
در احاطه ی مکالمات بودند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
| Mistranslations بیگاری درون مایه "مجبور" کردن را دارد ولی در متن حرفی از اجبار کار برای کسی زده نشده و منظور کار سخت و طاقت فرسایی است که کشاورزان انجام می دهند | Mohammad Reza Sabeti Zadeh | |
هیچیک از آنها | Mistranslations هیچکس | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
پارادوکس | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
فضا را در بر می گیرد | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
موجب دلسردی می شود | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
گوش به طور غریزی خود را به هر چیزی مشغول می کند، صدای فش فش آتش، صدای پرندگان، یا خش خش نجواگونه برگها، هرچیزی که آن را از این پوچی ناشناخته حفظ کند | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| موضوع مطرح در عصر حاضر، لااقل در کشورهای توسعه یافته جهان، این است که افراد مشتاق تنها بودن هستند و سرانجام چیزی نمی یابند. هیاهوی ترافیک، زنگ های پیوسته تلفن، اعلان های دیجیتالی در اتوبوس ها و قطار ها، قیل و قال تلویزیون حتی در دفاتر خالی از سکنه، سبب بی توجهی و حواس پرتی مداوم است. انسان ازسر و صدا خسته و از پا افتاده است و در آرزوی فرصتی ضد شرایط موجود است- چه در جنگل ها، بر روی اقیانوس ها یا حتی برخی مناطق دورافتاده که برای سکوت و تمرکز هستند. آلن کربن، استاد تاریخ، از دوران پناهندگی در سوربن می نویسد و ارلینگ کگ، کاوشگر نروژی، در خاطراتش از زمین های بایر و بی مصرف قطب جنوب می گوید که هر دو تلاش داشتند فرار کنند. با این حال، همان طور که آقای کربن اشاره کرده است در «تاریخ سکوت» احتمال دارد که آن اندازه سر و صدا و هیاهویی که بیش از این در گذشته وجود داشته است، دیگر نباشد. قبل از لاستیک های بادی، خیابان های شهری پر از صداهای گوش خراش و کر کننده چرخ های دور فلزی و نعل اسب ها بر روی سنگفرش ها بودند. قبل از تنهایی اختیاری و داوطلبانه با گوشی موبایل، تلفن ها، اتوبوس ها و قطارها پر طنین با مکالمه و گفتگو افراد با یکدیگر بودند. فروشندگان روزنامه-مجلات و روزنامه ها را در کپه های دست نخورده رها نمی کردند، بلکه آن ها را در حجم های بالا عرضه می داشتند، همان طور که دستفروش های گیلاس، گل های بنفشه و ماهی کالاهای خود را به سرعت به فروش می رساندند. تئاتر ها و سالن های اپرا مملو از جمعیت و هرج و مرج بود. حتی در نواحی روستایی بیرون از شهر، کشاورزان درهنگام کشت و زرع آواز می خواندند، اما حالا آن ها دیگر آواز نمی خوانند. آن چه تغییر کرده است میزان سر و صدا نیست، که در قرون گذشته درباره آن شکایت می کردند، بلکه میزان حواس پرتی است، که فضا را برای هجوم و حمله کردن سکوت اشغال کرده است. تعارض دیگری پدیدار و ظاهر گشته است، زیرا از زمانی که سکوت هجوم می آورد- در اعماق جنگل کاج، در بیابان برهوت، درفضای اتاق ناگهان خالی و رها شده- ناراحتی بیشتر از خوشحال شدن است. ترس رخنه می کند؛ گوش ناخودآگاه به هر چیزی معطوف می شود، چه فس فس آتش، صدای آواز پرنده، و چه خش خش برگ ها، هر چه ذهن را از تهی و خالی شدن ناشناخته ها باز می دارد. مردم سکوت می خواهند اما نه آن اندازه. | Entry #22801 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.05 | 2.00 (12 ratings) | 2.09 (11 ratings) |
- 4 users entered 14 "dislike" tags
توسعه یافته | Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
تنها بودن | Mistranslations Does "silence" mean "loneliness"? | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
و سرانجام چیزی نمی یابند. | Mistranslations Wrong translation (Changed the meaning) | Mahdi Saraeian No agrees/disagrees | |
زنگ های | Spelling زنگهای. متعاقبا تمام مواردی که نیمفاصله استفاده نکردهاید هم اشتباه نگارشی دارند | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
برای
سکوت و تمرکز هستند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
اشاره کرده است در «تاریخ سکوت» | Syntax | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
روزنامه-مجلات | Mistranslations روزنامه-مجلات؟ بعد هم دوباره روزنامهها؟ | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
در حجم های بالا عرضه می داشتند | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
| ملودی عصر حاضر، دست کم در جهان مترقی، مرمانی هستند که سکوت را طلب کرده و هیچ یک قادر به یافتن آن نیستند. غریو آمد و شد ها ، بوق بی وقفه تلفن ها، آگهی و اعلان های دیجیتالی در اتوبوس ها و قطارها، صدای بلند دستگاه های تلویزیون حتی در دفاتر خالی، تنها ابزاری برای تَشَتُت خیال بوده و مجموعه ای بی پایان هستند. بشر خود را با هجمه نوفه از پای در می آورد ولی همچنان در آرزوی روزگاری عاری از این همه همهمه به سر می برد. خواه در طبیعت، خواه در پهنه وسیع اقیانوس و خواه در مواردی این چنین عزلت گزینی خویش را به آرامش و توجه پیشکش میکند. آلین کوربین، استاد تاریخ، از مأمن و ملجأ خود در سوربون و ارلینگ کِیگ کاشف نوروژی از خاطراتش از زباله های جنوبگان(آنتارکتیا) جایی که هردو در تلاش برای رهایی یافتن از آن بودند حکایت می کند. و تاکنون، همانگونه که آقای کوربین در کتاب "تاریخچه سکوت" خاطر نشان می سازد، احتمالا شور و خروشی بیش از آن چه پیش از این آنجا بوده دیگر نباشد. پیش از تایرهای بادی، خیابان های شهر آکنده از صدای گوش خراش جرینگ جرینک چرخ های دور فلزی و نعل اسبان بر روی سنگ فرشها بود و پیش از ایجاد انزوایی خودخواسته درپی بهره وری بی رویه از تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها پر از طنین زمزمه و گفتگوی مردم با یکدیگر بود. فروشندگان روزنامه، روزنامه هایشان را همانگونه که دست فروشان گیلاس و بنفشه و گورماهی عمل می کردند، روی هم تلنبار و برای فروش رهایشان نمی کردند و در کناری نمی گذاشتند حال آنکه در عوض، در تعداد بالا به تبلیغ آنها می پرداختند. تئاتر و اپرا هاویه ای از هیاهو و استهزا بود. حتی در روستاها دهقانان و کشاورزان نیز با آنکه سخت می کوشیدند به خنیا گری می پرداختند. افسوس که آنها هم اکنون نمی خوانند. چه چیز تغییر کرده است که آن هجمه خروش همگان دیگر به چشم نمی آید، هجمه ای که حتی مرمان ازمنه و قرون پیشین نیز شکوه بدان داشتند، لکن پیمانه تَشَتُت خیال، فضایی که سکوت ممکن است از آن تجاوز کند را اشغال میکند، در بطن جنگلهای کاج ، در کویر عاری از آب و علف ، در اتاقی که به ناگاه ترک گفته شده است، اغلب حس ناخوشایندی را بجای خوش آمد گویی نمایان میسازد. هراس می خزد و در وجود آدمی رخنه میکند. گوش ها نا خود آگاه به سمت هر آنچه آوایی دارد دوخته می شود، چه صدای شعله آتش، چه نغمه پرندگان ، و چه زمزمه برگها. این همان حسی است که ما را از این خلأ مبهم و ناشناخته در امان نگاه می دارد. انسانها در طلب سکوتند ولی نه آنچان مفرط و مشمئز کننده. | Entry #24221 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 2.05 | 2.10 (10 ratings) | 2.00 (8 ratings) |
- 4 users entered 13 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
- 1 user disagreed with "dislikes" (7 total disagrees)
مرمانی | Spelling مردمانی | zara abdi No agrees/disagrees | |
مجموعه ای بی پایان هستند | Mistranslations Too literal. Reminds me of math. | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
برای رهایی یافتن از آن | Mistranslations | Ehsan Keivani No agrees/disagrees | |
-1 1 شور و خروشی | Mistranslations شور و خروش دیگه چیه دوست عزیز؟ سروصدا منظورشه | Mohammad Ghaffari | |
-1 1 جرینگ جرینک | Mistranslations You didn't need to add this, of course, but it is incorrect. At least my searches show that it collocated with "coins". | Mohammad Ghaffari | |
-1 1 روزنامه هایشان را همانگونه که دست فروشان گیلاس و بنفشه و گورماهی عمل می کردند، روی هم تلنبار و برای فروش رهایشان نمی کردند | Mistranslations | Mohammad Ghaffari | |
-1 1 هاویه | Mistranslations هاویه means دوزخ; how is it even related? | Mohammad Ghaffari | |
سکوت ممکن است از آن تجاوز کند را اشغال میکند | Mistranslations | zara abdi No agrees/disagrees | |
| يكي از موضوعات اين عصر، حداقل در جهان توسعه يافته، اين است كه انسانها ميل شديدي به سكوت دارند ولي آن را نمي يابند.صداي گوشخراش تردد ماشينها، زنگ بي وقفه تلفن ها، اعلانهاي ديجيتالي در اتوبوسها و قطارها، صداي بلند تلويزيونها حتي در محل هاي كار خالي، آسيب فيزيكي دائمی و پراكندگي ذهني بوجود مي آورند. انسان خودش را با سروصدا خسته می کند و اشتياق سكوت دارد- خواه در دل طبیعت، در اقیانوس پهناور یا در مکانهایی مختص سکوت و تمرکز. آلین کوربین، پروفسور تاریخ ، از پناهگاهش در سوربون و ارلینگ کاژ ، کاوشگر نروژی، از خاطراتش درمورد سرزمین بی سکنه قطب جنوب می نویسد، مکانهایی که هردو برای گریز به آنجا رفته اند. با وجود این، همانطور که آقای کوربین در کتاب "تاریخ سکوت" به آن اشاره می کند، سروصدای امروز احتمالا بیشتر از قبل نیست. قبل از لاستیکهای پنیوماتیکی، خیابانهای شهر مملو از صدای کرکننده برخورد چرخهای آهنی و نعلهای اسب با سنگفرش بود. قبل از استفاده اختیاری از تلفنهای همراه، اتوبوسها و قطارها با مکالمه احاطه شده بود. روزنامه فروشها کالایشان را مثل تلّی بی صدا رها نمی کردند، بلکه با صدای بلند آن را تبلیغ می کردند، همینطور دستفروشهای گیلاس، بنفشه و ماهی. تماشاخانه و سالن اپرا هرج و مرجی از صدای تشویق و شماتت بود. حتی در روستاها، رعیت هنگام بیگاری آواز می خواندند. این روزها آنها آواز نمی خوانند. چیزی که تغییر کرده چندان میزان سروصدا، که گذشتگان نیز درمورد آن گله و شکایت داشتند، نیست، بلکه میزان پراکندگی ذهن است که جای سکوت را اشغال کرده است. اما تناقض دیگری نمایان می شود ،چرا که وقتی سکوت - در عمق جنگل کاج، در کویر برهنه، در اتاقی که به ناگاه خالی شده- حکمفرما می شود، اغلب ثابت می کند که بیشتر آزاردهنده است تا خوشایند. وحشت نفوذ می کند، گوش ناخودآگاه به هر چیزی حساس می شود، خواه صدای آتش یا صدای پرنده یا خش خش برگها، تا خود را از این خلوت ناشناخته رهایی دهد. انسانها سکوت می خواهند ولی نه آنقدرها. | Entry #23419 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.88 | 2.00 (4 ratings) | 1.75 (4 ratings) |
- 2 users entered 10 "dislike" tags
"تاریخ سکوت" | Punctuation «تاریخ سکوت» | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
استفاده اختیاری | Mistranslations Where is the "isolation"? | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
آنها | Mistranslations آنها هم دیگر | Saeed Majidi No agrees/disagrees | |
| از ویژگیهای عصر حاضر، دستکم در کشورهای توسعهیافته، این است که آدمها به دنبال سکوت میگردند، اما نمیتوانند آن را جایی بیابند. سروصدای ترافیک، زنگ ممتد تلفنها، اعلانهای دیجیتال در اتوبوس و قطار و تلویزیونهایی که حتی در ادارههای خالی روشن هستند، همگی آزاردهنده و مایهٔ حواسپرتی هستند. انسان خودش را با سروصدا خسته میکند و در عطش رهایی از آن است. آلن کوربین، استاد تاریخ، از گوشهٔ امن خود در سوربن درباره این موضوع مینویسد و ارلینگ کاگه، جویشگر نروژی، از خاطراتش در سرزمین بیحاصل جنوبگان؛ مکانهایی که هر دو از سروصدا به آن پناه بردهاند. و بااینحال، همانطور که آقای کوربین در کتاب «تاریخ سکوت» بدان اشاره میکند، سروصدا احتمالاً بیشتر ازآنچه درگذشته معمول بوده نیست. پیش از اختراع تایرهای بادی، خیابانهای شهر پر از صدای گوشخراش چرخهای آهنی و نعلهای اسب بر روی سنگ بود. پیش از انزوای خودخواسته با تلفنهای همراه، صدای مکالمه در اتوبوسها و قطارها بلند بود. روزنامهفروشان هم بیسروصدا در یکگوشه کارشان را انجام نمیدادند، بلکه با صدای بلند تبلیغشان میکردند؛ درست مثل میوهفروشان، گلفروشان و ماهیفروشان. نمایشها و اجراهای اپرا هم پر از فریادهای تشویق و انتقاد بود. حتی دهقانها هم موقع کار کردن سر زمین آواز میخواندند، اما این روزها دیگر کسی آواز نمیخواند. میزان سروصدا که البته در قرنّهای پیشین هم مردم از آن شاکی بودن،د چیزی نیست که چندان تغییر کرده باشد؛ آنچه تغییر کرده میزان حواسپرتی است که جایی را اشغال کرده که میتوانست جای سکوت باشد. اینجا تضاد دیگری هم در کار است، چون هر جایی که حواسپرتی سر میرسد – چه در دل جنگل کاج باشد، کویری بیآب و علف یا اتاقی که ناگهان خالی شده – اغلب ناخوشایند است، نه خوشایند. وحشت است که سر میرسد؛ گوش بهطور غریزی به هر چیزی حساس میشود، از صدای آتش گرفته تا نوای پرندگان و زمزمهٔ برگها، تا خود را از این خلاً ناشناخته نجات دهد. انسان سکوت را میخواهد، اما نه چندان زیاد. | Entry #24304 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.85 | 2.20 (5 ratings) | 1.50 (4 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
مکانهایی که هر دو از سروصدا به آن پناه بردهاند. | Other Nice addition | Ehsan Mirzaei No agrees/disagrees | |
- 4 users entered 9 "dislike" tags
- 2 users agreed with "dislikes" (2 total agrees)
- 1 user disagreed with "dislikes" (8 total disagrees)
-1 1 توسعهیافته | Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرف | Faramarz Hamidi | |
-1 1 اغلب ناخوشایند است، نه خوشایند | Inconsistencies | Saeed Majidi | |
-1 1 گوش | Mistranslations گوشها؛ در فارسی کاربرد جمع رایجتر است | Saeed Majidi | |
| در عصر حاضر، و حداقل در جهان توسعهیافته، شایع است که مردم شوق سکوت دارند و آن را نمییابند. غرش ترافیک، زنگ پیوسته تلفنها، اعلانهای دیجیتال در اتوبوس و قطار و تلویزیونهای روشن حتی در اتاقهای خالی، طبلی بیپایان و مایه حواس پرتی هستند. نوع بشر خود را با صدا به عجز درآورده و در حیات وحش، اقیانوس عظیم یا یا برخی گوشههای عزلت در طلب شرایط مخالف آن است تا به تمرکز و سکوت بپردازد. این مطالب را آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربون و ارلینگ کِگ، جهانگرد نروژی در خاطرات خود از بیهودگیهای آنتارکتیک مینویسند که هر دو تلاش داشتند از آن فرار کنند. با وجود این، آنطور که خانم کروبین در «تاریخچه سکوت» مینویسد، شاید دیگر مثل قبل سر و صدا نباشد. قبل از تولید تایرهای پنوماتیک، خیابانهای شهر پر از صدای پرتنش چرخهای دارای دیواره فلزی و نعل اسبها روی سنگ بود. قبل از آن که انسان خودخواسته درگیر انزاوی تلفنهای همراه شود، مجال گفتگو دست اتوبوسها و قطارها بود. روزنامه فروشان وسایل خود را در سکوت نمی فروختند، بلکه مثل فروشندگان گیلاس و بنفشه و ماهی خالدار با صدای بلند آن را تبلیغ میکردند. تئاتر و اپرا محل هیاهو و غوغا بود. حتی در حومه شهر نیز کشاورزان موقع کار میخوانند. اما آنها اکنون نمیخوانند. آن چه که تغییر کرده میزان صدا نیست که در قرنهای قبل هم نسبت به آن اعتراضهایی وجود داشت، بلکه سطح حواسپرتی است که فضایی را گرفته که سکوت باید آن را پر می کرد. در اینجا پارادوکس دیگری ظاهر میشود، زیرا وقتی سکوت به عمق جنگل کاج، صحرای عریان و اتاقی یورش میبرد که به ناگاه خالی شده، اغلب ترسناک بوده و خوشایند نیست. ترس پدیدار می شود، و گوش بطور غریزی به هر چیزی مثل سوسوی آتش یا صدای پرندگان یا زمزمه برگها حساس میشود چراکه او را از این خلا ناشناخته رهایی میبخشد. مردم سکوت میخواهند اما نه چندان زیاد. | Entry #23033 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.78 | 1.80 (5 ratings) | 1.75 (4 ratings) |
- 4 users entered 6 "dislike" tags
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
| Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
سوسو | Syntax سوسو مربوط به نور است | Ehsan Mirzaei No agrees/disagrees | |
| ملودی عصر حاضر، دست کم در جهان مترقی، مرمانی هستند که سکوت را طلب کرده و هیچ یک قادر به یافتن آن نیستند. غریو آمد و شد ها ، بوق بی وقفه تلفن ها، آگهی و اعلان های دیجیتالی در اتوبوس ها و قطارها، صدای بلند دستگاه های تلویزیون حتی در دفاتر خالی، تنها ابزاری برای تَشَتُت خیال بوده و مجموعه ای بی پایان هستند. بشر خود را با هجمه نوفه از پای در می آورد ولی همچنان در آرزوی روزگاری عاری از این همه همهمه به سر می برد. خواه در طبیعت، خواه در پهنه وسیع اقیانوس و خواه در مواردی این چنین عزلت گزینی خویش را به آرامش و توجه پیشکش میکند. آلین کوربین، استاد تاریخ، از مأمن و ملجأ خود در سوربون و ارلینگ کِیگ کاشف نوروژی از خاطراتش از زباله های جنوبگان(آنتارکتیا) جایی که هردو در تلاش برای رهایی یافتن از آن بودند حکایت می کند. و تاکنون، همانگونه که آقای کوربین در کتاب "تاریخچه سکوت" خاطر نشان می سازد، احتمالا شور و خروشی بیش از آن چه پیش از این آنجا بوده دیگر نباشد. پیش از تایرهای بادی، خیابان های شهر آکنده از صدای گوش خراش جرینگ جرینک چرخ های دور فلزی و نعل اسبان بر روی سنگ فرشها بود و پیش از ایجاد انزوایی خودخواسته درپی بهره وری بی رویه از تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها پر از طنین زمزمه و گفتگوی مردم با یکدیگر بود. فروشندگان روزنامه، روزنامه هایشان را همانگونه که دست فروشان گیلاس و بنفشه و گورماهی عمل می کردند، روی هم تلنبار و برای فروش رهایشان نمی کردند و در کناری نمی گذاشتند حال آنکه در عوض، در تعداد بالا به تبلیغ آنها می پرداختند. تئاتر و اپرا هاویه ای از هیاهو و استهزا بود. حتی در روستاها دهقانان و کشاورزان نیز با آنکه سخت می کوشیدند به خنیا گری می پرداختند. افسوس که آنها هم اکنون نمی خوانند. چه چیز تغییر کرده است که آن هجمه خروش همگان دیگر به چشم نمی آید، هجمه ای که حتی مرمان ازمنه و قرون پیشین نیز شکوه بدان داشتند، لکن پیمانه تَشَتُت خیال، فضایی که سکوت ممکن است از آن تجاوز کند را اشغال میکند، در بطن جنگلهای کاج ، در کویر عاری از آب و علف ، در اتاقی که به ناگاه ترک گفته شده است، اغلب حس ناخوشایندی را بجای خوش آمد گویی نمایان میسازد. هراس می خزد و در وجود آدمی رخنه میکند. گوش ها نا خود آگاه به سمت هر آنچه آوایی دارد دوخته می شود، چه صدای شعله آتش، چه نغمه پرندگان ، و چه زمزمه برگها. این همان حسی است که ما را از این خلأ مبهم و ناشناخته در امان نگاه می دارد. انسانها در طلب سکوتند ولی نه آنچان مفرط و مشمئز کننده. | Entry #22901 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.75 | 2.00 (6 ratings) | 1.50 (4 ratings) |
- 1 user entered 1 "like" tag
- 3 users entered 8 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
تنها ابزاری برای تَشَتُت خیال بوده و مجموعه ای بی پایان هستند | Syntax | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
با هجمه نوفه از پای در می آورد | Mistranslations | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
فروشندگان روزنامه، روزنامه هایشان را همانگونه که دست فروشان گیلاس و بنفشه و گورماهی عمل می کردند، روی هم تلنبار و برای فروش رهایشان نمی کردند و در کناری نمی گذاشتند حال آنکه در عوض | Syntax | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
| مسئله اصلی عصر حاضر، حداقل در کشورهای توسعه یافته، انسان هایی هستند که به دنبال سکوت و آرامش هستند و نمی توانند به آن دست پیدا کنند. سروصدای ترافیک، صدای بی وقفه زنگ تلفن، اعلان دیجیتال اتوبوس ها و قطارها، صدای سرسام آور تلوزیون حتی در دفتر کاری که کسی در آن نیست، مجموعه بی انتهایی از عوامل پریشان کننده هستند. نسل بشر با مقابله با هیاهو و سر و صدا باعث خستگی و ملالت خود می شود - خواه در حیات وحش باشد یا در اقیانوس های پهناور و یا گوشه ای از زمین که به تنهایی و سکوت اختصاص داده شده است. آلین کوربین ، استاد تاریخ، در مورد پناهگاه خود در سوربن و ارلینگ کاگ ، مکتشف نروژی، از خاطرات خود در سرزمین های پهناور قطب جنوب، در کتاب هایشان نوشته اند. هر دو در مورد مکان هایی صحبت کرده اند که به آن پناه برده اند. و همانطور که آقای کوربن در کتاب "تاریخچه سکوت" متذکر شده، میزان صداها احتمالا از گذشته تا به امروز تغییری پیدا نکرده است. پیش از ظهور چرخ های لاستیکی، خیابان های شهر پر از صدای دلنگ دلنگ چرخ های آهنی و نعل اسب هایی بود که روی سنگ های کف خیابان کوبیده می شدند. پیش از انزوای داوطلبامه انسان ها و روی آوردن به گوشی های تلفن همراه، اتوبوس ها و قطارها با به صدا درآوردن بوق و زنگ رسیدنشان را اعلام می کردند. روزنامه فروش ها اجناسشان را روی سکوها نمی گذاشتند، بلکه با صدای بلند، مثل اینکه دارند آلبالو، گل بنفشه یا ماهی تازه می فروشند، آن ها را تبلیغ می کردند. سالن های تئاتر و اپرا پر از صدای تحسین و تمجید و هیاهوی حضار بود. حتی در حومه شهر هم دهقانان در حین کار با صدای بلند آواز می خواندند. اما حالا دیگر آواز نمی خوانند. آنچه که تغییر کرده زیاد شدن میزان صداهایی نیست که در قرن های گذشته هم از آن شکایت می شد، بلکه میزان عوامل پریشان کننده و حواس پرت کننده ای هستند که فضایی که باید با سکوت پر شود را اشغال می کنند. تناقض دیگری هم وجود دارد، زیرا وقتی همه جا ساکت است – در اعماق جنگاه های کاج، در بیابان های برهوت و اتاق های خالی از سکنه – صدای سکوت بیشتر ناخوشایند و باعث آزار است تا اینکه دلنشین باشد. وقتی از چیزی وحشت می کنید، گوشها تیز می شوند و به طور غریزی هر صدایی که در اطراف می آید، خواه صدای سوختن هیزم و آتش باشد و خواه صدای یک پرنده یا به هم خوردن برگها، را می شنوند و باعث القای حس پوچی می شود. انسان ها به سکوت احتیاج دارند ولی نه آنقدر. | Entry #23417 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.75 | 2.00 (6 ratings) | 1.50 (4 ratings) |
- 1 user entered 8 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
دیگری | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
زیرا وقتی همه جا ساکت است | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
اتاق های خالی از سکن | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
را می شنوند و باعث القای حس پوچی می شود | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| یکی از درونمایه های دوران کنونی، حداقل در جهان توسعه یافته، عطش مردم به سکوت است که البته از آن بی نصیب می مانند. سر و صدای گوش خراش ترافیک، زنگ ممتد تلفن¬ها، اعلان¬های دیجیتالی در اتوبوس¬ها و قطارها، تلویزیون¬هایی که حتی در اداراتی که هیچ¬کس حضور ندارد زل می¬زنند، چیزی جز سرکوفت و آشفتگی در بر ندارد. آدمیزاد در حال فرسایش خود با سر و صدا است و نقطه مقابل آن را آرزومند است؛ خواه در دل طبیعت یا در پهنه اقیانوس باشد و یا در کنجی که در آن¬جا سکون و تمرکز برقرار باشد. الن کوربین، استاد تاریخ، از گریزگاه خود در سوربون، و ارلین کاگ، کاشف نروژی، از خاطرات خود در سرزمین¬های بی¬سکنه قطب جنوب می¬نویسند. و با این همه، همان¬گونه که کوربین در «تاریخ سکوت» یادآور می¬شود، الآن سر و صدا از آن¬چه قبلاً بوده، بیشتر نیست. قبل از آن¬که لاستیک¬های بادی بر چرخ¬ها سوار شوند، خیابان¬ها در شهرها پر از صدای گوش-خراش چرخ¬های دور-فلزی و صدای نعل اسب¬ها بر روی سنگ¬فرش¬ها بود. پیش از آن¬که مردم در اتوبوس-ها و قطارها سر در گوشی همراه خود بسپارند، همهمه برقرار بود. این¬گونه نبود که روزنامه¬ فروش¬ها، متاع خود را بی¬صدا روی هم بگذارند، بلکه داد می¬زدند و آن را تبلیغ می¬کردند؛ یعنی همان کاری که میوه¬ فروش-ها، گل فروش¬ها و ماهی فروش¬ها می¬کردند. در نمایش¬خانه¬ها و سالن¬های اپرا غوغایی از مرحبا گفتن و هو کشیدن برقرار بود. حتی در روستاها دهقانان در حالی که سخت کار می¬کردند آواز سر می¬دادند. الآن چنین چیزی وجود ندارد. آن¬ چیزی که دگرگون شده است شدت سر و صدا نیست که در سده¬های قبل هم آزردگی به همراه داشت، بلکه سطح انحراف توجه تغییر کرده است که فضایی را می¬گیرد که چه بسا سکوت به آن یورش می¬برد. در این¬جا تناقض¬نمای دیگری رخ می¬نماید، زیرا زمانی که سکوت یورش می¬برد- در ژرفنای یک جنگل کاج، در پهنه لخت بیابان، در یک اتاق به ناگه خالی شده- بیش از آن¬که خوش¬آیند باشد بی¬قرار کننده است. وحشت سرک می¬کشد و گوش به طور غریزی بر هر صدایی حساس می¬شود، خواه گرگر شعله¬های آتش باشد یا آواز پرنده یا نجوای برگ¬ها، که سکوت محض را می¬شکند. مردم خواهان سکوت هستند، اما نه تا این حد. | Entry #24040 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.75 | 1.50 (4 ratings) | 2.00 (3 ratings) |
- 6 users entered 22 "dislike" tags
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
درونمایه های | Other collocation problem | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
| Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
بلکه سطح انحراف توجه تغییر کرده است که فضایی را می¬گیرد که چه بسا سکوت به آن یورش می¬برد | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
تناقض¬نمای | Mistranslations تناقض | Amin Medi No agrees/disagrees | |
گوش به طور غریزی بر هر صدایی حساس می¬شود، خواه گرگر شعله¬های آتش باشد یا آواز پرنده یا نجوای برگ¬ها، که سکوت محض را می¬شکند | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| موضوع سن، حداقل در دنیای توسعه یافته، این است که مردم تمایل به سکوت دارند و هیچ کدام نمی توانند پیدا کنند. سر و صدا ترافیک، بی نهایت بوق تلفن، اعلامیه های دیجیتال در اتوبوس ها و قطارها، تلویزیون هایی که حتی در دفاتر خالی پریشان می شوند، باتری بی هدف و حواس پرتی هستند. نژاد بشری خود را با سر و صدا خود را دارند تمام می کنند و خواھش جنبه مخالف را می کنند - چه در جنگل، در اقیانوس وسیع و یا در یک عقب نشینی به سکوت و تمرکز. آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربن و ارلینگ کاگه، کاوشگر نروژی، از خاطرات خود درباره زباله های قطب جنوب، که هر دو سعی کرده توی آن پناہ گزینند، می نویسند. و با این حال، همانطور که آقای کوربین در "تاریخ سکوت" اشاره می کند، احتمالا هیچ سر و صدایی نسبت به آن وجود ندارد که معمولا قبلا می بودہ. قبل از تایر ھای بادی، خیابان های شهر پر از صدای جرنگ حاشیه فلزی چرخها و نعلھای اسب بر روی سنگ بودہ. قبل از انزوای داوطلبانه در تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها صحبت می کردند. روزنامه فروشندگان محصولات خود را در يک انباشته خاموش وا نمی گذاشتند، اما آنها را در حجم بالا تبلیغ می کردند، همانطوریکه فروشنده های گیلاس، بنفشه و ماهی ماکرل تازہ می کردند. تئاتر و اپرا، آشوب ھورا و اعتراضھای پر سر و صدا بودند. حتی در حومه شهر، دهقانان نیز آواز خواندند. آنها اکنون نمی خوانند۔ آنچه که تغییر کرده است، میزان سر و صدا نیست که قرن های گذشته نیز شکایت داشتند، اما میزان حواس پرتی که فضا را در بر می گیرد که سکوت ممکن است ھجوم کند. پارادکس دیگری نمایان می شود، زیرا زمانی که در اعماق جنگل کاج، در بیابان برهنه، در یک اتاق ناگهانی خالی شدہ ھجوم می کند، بیشتر وقت ھا به جای خوش آمد گویی، عصبی می کند. بیم و خوف دزدادنه درون جا می گیرد، گوش شنوندہ غریزانه به ھر چیز متوجه می شود اعم ازینکه صدای شعله آتش باشد یا بانگ پرنده و یا اینکه پچ پچ برگ باشد، آن را از این خلای ناشناخته حفظ خواهد کرد. مردم طالبان سکوت ھستند، اما نه باین قدر. | Entry #22828 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.74 | 1.67 (6 ratings) | 1.80 (5 ratings) |
- 3 users entered 14 "dislike" tags
- 2 users agreed with "dislikes" (2 total agrees)
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
| Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
| در عصر حاضر، و حداقل در جهان توسعهیافته، شایع است که مردم شوق سکوت دارند و آن را نمییابند. غرش ترافیک، زنگ پیوسته تلفنها، اعلانهای دیجیتال در اتوبوس و قطار و تلویزیونهای روشن حتی در اتاقهای خالی، طبلی بیپایان و مایه حواس پرتی هستند. نوع بشر خود را با صدا به عجز درآورده و در حیات وحش، اقیانوس عظیم یا یا برخی گوشههای عزلت در طلب شرایط مخالف آن است تا به تمرکز و سکوت بپردازد. این مطالب را آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربون و ارلینگ کِگ، جهانگرد نروژی در خاطرات خود از بیهودگیهای آنتارکتیک مینویسند که هر دو تلاش داشتند از آن فرار کنند. با وجود این، آنطور که خانم کروبین در «تاریخچه سکوت» مینویسد، شاید دیگر مثل قبل سر و صدا نباشد. قبل از تولید تایرهای پنوماتیک، خیابانهای شهر پر از صدای پرتنش چرخهای دارای دیواره فلزی و نعل اسبها روی سنگ بود. قبل از آن که انسان خودخواسته درگیر انزاوی تلفنهای همراه شود، مجال گفتگو دست اتوبوسها و قطارها بود. روزنامه فروشان وسایل خود را در سکوت نمی فروختند، بلکه مثل فروشندگان گیلاس و بنفشه و ماهی خالدار با صدای بلند آن را تبلیغ میکردند. تئاتر و اپرا محل هیاهو و غوغا بود. حتی در حومه شهر نیز کشاورزان موقع کار میخوانند. اما آنها اکنون نمیخوانند. آن چه که تغییر کرده میزان صدا نیست که در قرنهای قبل هم نسبت به آن اعتراضهایی وجود داشت، بلکه سطح حواسپرتی است که فضایی را گرفته که سکوت باید آن را پر می کرد. در اینجا پارادوکس دیگری ظاهر میشود، زیرا وقتی سکوت به عمق جنگل کاج، صحرای عریان و اتاقی یورش میبرد که به ناگاه خالی شده، اغلب ترسناک بوده و خوشایند نیست. ترس پدیدار می شود، و گوش بطور غریزی به هر چیزی مثل سوسوی آتش یا صدای پرندگان یا زمزمه برگها حساس میشود چراکه او را از این خلا ناشناخته رهایی میبخشد. مردم سکوت میخواهند اما نه چندان زیاد. | Entry #23009 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.68 | 1.60 (5 ratings) | 1.75 (4 ratings) |
- 3 users entered 12 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
| Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi | |
شاید دیگر مثل قبل سر و صدا نباشد | Mistranslations | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
مجال گفتگو دست اتوبوسها و قطارها بود | Mistranslations | Zahra Baqery No agrees/disagrees | |
| در این روزگار˛ حداقل در کشورهای توسعه یافته˛ مردم تمایل به سکوت دارند اما در یافتن آن باز می مانند. سر و صدای ترافیک، بوق بوق های بی پایان تلفن، اطلاعیه های دیجیتال در اتوبوس و قطار، تلویزیون هایی که حتی در دفاتر خالی هم آزار دهنده هستند، همه سر و صداهایی بی هدف و حواس پرت کننده اند. بر این خلاف˛ نژاد بشری خود را با سر و صداها و بسامدها عجین می داند- چه در حیات وحش و در روی اقیانوسی وسیع و پهناور و یا در خلوتی مختص سکوت و مراقبت. آلاین کوربین˛ استاد تاریخ˛ درباره ی پناهگاه اش در سوربن می نویسد و ارلینگ کاگی˛ کاوشگر نروژی، از خاطرات خود درباره زباله های قطب جنوب˛ کههر دو سعی کرده اند از این موضوع فرار کنند. اما هنوز شخصی مانند اقای کوربین به مقوله ی ((تاریخ سکوت)) اشاره می کند در حالی که تقریبا سر و صدایی بیش انچه که قبلا بوده˛ وجود ندارد. قبل از لاستیک های پنوماتیک˛ خیابان های شهر پر از غبارآلودگی ناشی از چرخ های فلزی و اسب سواری سوارکاران روی ریگ ها بود . مردم پیش از تنهایی خود خواسته با گوشی های تلفن همراه˛ در اتوبوس ها و قطارها با گفتگو با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند. روزنامه فروشان روزنامه های خود را در سکوت کامل پخش نمی کردند اما با صدایی رسا و بلند تبلیغ می کردند مثل فروشندگان گیلاس، گل بنفشه و ماهی های خال مخالی تازه. تئاتر و اپرا، پر از هورا کشیدن و سر و صدا بود، حتی در حومه شهر، دهقان ها آواز می خواندند ولی الان دیگر این کار را نمی کنند. آنچه بسیار تغییر کرده میزان سر و صدا نیست که قرن ها پیش از آن شکایت می کردند˛ بلکه میزان حواس پرتی در فضایی است که سکوت ممکن بیش از اندازه باشد. در اینجا تناقض دیگری به وجود می آید˛ چون هنگامی که در عمق جنگل کاج، در بیابان برهنه و در یک اتاق به یک باره خالی بیش از اندازه سکوت باشد، اغلب ناخوشایند است تا خوشایند. غم و اندوه در آن نهفته است˛ گوش به طور غریزی روی هر چیزی متمرکز می شود˛ از جمله شلیک گلوله ای یا نغمه ی پرنده ای و یا خش خش برگ ها، که آن را از این سکوت ناشناخته تمیز خواهد داد، مردم سکوت را می خواهند اما نه تا اینقدر. | Entry #23369 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.54 | 1.75 (4 ratings) | 1.33 (3 ratings) |
- 2 users entered 10 "dislike" tags
بلکه میزان حواس پرتی در فضایی است که سکوت ممکن بیش از اندازه باشد | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
دیگری | Inconsistencies | Amin Medi No agrees/disagrees | |
چون هنگامی که در عمق جنگل کاج، در بیابان برهنه و در یک اتاق به یک باره خالی بیش از اندازه سکوت باشد، اغلب ناخوشایند است تا خوشایند | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
جمله شلیک گلوله ای | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
سکوت را می خواهند | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| موضوع سن، حداقل در دنیای توسعه یافته، این است که مردم تمایل به سکوت دارند و هیچ کدام نمی توانند پیدا کنند. سر و صدا ترافیک، بی نهایت بوق تلفن، اعلامیه های دیجیتال در اتوبوس ها و قطارها، تلویزیون هایی که حتی در دفاتر خالی پریشان می شوند، باتری بی هدف و حواس پرتی هستند. نژاد بشری خود را با سر و صدا فرا می خواند و آن را در مقابل خود می گذارد - چه در وحشی، در اقیانوس وسیع و یا در یک عقب نشینی به سکوت و تمرکز. آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه او در سوربن و ارلینگ کگگه، کاوشگر نروژی، از خاطرات خود درباره زباله های قطب جنوب، که هر دو سعی کرده اند فرار کنند، می نویسد. و با این حال، همانطور که آقای کوربین در "تاریخ سکوت" اشاره می کند، احتمالا هیچ سر و صدایی نسبت به آن وجود ندارد. قبل از چرخش پنوماتیک، خیابان های شهر پر از گرد و غبار فراوان از چرخ های فلزی جداشده و نعلهای اسب بر روی سنگ است. قبل از انزوای داوطلبانه در تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها با گفتگو صحبت کردند. روزنامه فروشندگان محصولات خود را در یک شمع خالی ترک کردند، اما آنها را در حجم بالا تبلیغ کرد، همانطور که فروشنده های گیلاس، بنفشه و ماهی خال مخالی تازه نیز بودند. تئاتر و اپرا، هرج و مرج و هزاره ها بود. حتی در حومه شهر، دهقانان نیز آواز خواندند. آنها اکنون نمی خوانند آنچه که تغییر کرده است، میزان صدای نویز نیست که قرن های گذشته نیز شکایت داشتند، اما میزان حواس پرتی که فضا را در بر می گیرد که سکوت ممکن است حمله کند. پارادوکس دیگری بوجود می آید، زیرا زمانی که در اعماق جنگل کاج، در بیابان برهنه، در یک اتاق ناگهانی خالی حمله می کند، اغلب به جای خوش آمد گویی، غرق می شود. غم و اندوه در گوش به طور غریزی بر روی هر چیزی، هر چه صدا زدگی یا صدای پرنده و یا برداشتن برگ، تقویت شود، آن را از این ناپایداری ناشناخته حفظ خواهد کرد. مردم بخواهند سکوت کنند، اما نه زیاد. | Entry #23321 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Behjat Nezhadmohammad (X)Iran Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.40 | 1.40 (5 ratings) | 1.40 (5 ratings) |
- 4 users entered 5 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
توسعه یافته | Mistranslations Not the best word choice! Almost all translators have chosen this word in Farsi "توسعه یافته" because this mostly means "expanded" and is the word which comes up when they use Google to translate "developed". The better choices are: مترقی٬ پیشرفته٬ ترقی یافته. | Faramarz Hamidi No agrees/disagrees | |
احتمالا هیچ سر و صدایی نسبت به آن وجود ندارد | Mistranslations | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
چرخش پنوماتیک | Mistranslations چرخص پنوماتیک اصلا یعنی چی؟ | Mohammad Ghaffari No agrees/disagrees | |
خیابان های شهر پر از گرد و غبار فراوان از چرخ های فلزی جداشده | Mistranslations | Sara Amini, Ph.D. No agrees/disagrees | |
| مطلب مقاله اين است كه بلاخر در دنياى ترقي يافته مردمان جز از خاموشي چيزي ديگري دريافت نه كردند.خروش ازدهام ,صداي تلفون هاي پيوسته ,اعلام هاي ديجيتلي در مينوبوس ها وريل ها ,تلويزيون ها هر يكي از اينها در دفاتر ها يك باترى بى پايان و گيجى ميباشد.مقابله انسانى در مخالفت به صداها در مورد وحشى ها و در اوقيانوس ها عقب نشينى ارامش و تمركز براى انها خسته كننده است.الين كاربن فروفيسور تاريخ در مورد مهاجرت خويش نوشته است وارلن كيج يك جستجو گر نروزي هر دو شان سعى از ياداشت ها در مورد ضايعات انتاركتكا خوددارى نمودند .و هنوز چونكه محترم كاربن در موضوع بر تاريخ خاموشى حرف زده كه محتملا در ان جا اوازى ديگر ى نباشد.قبل از لاستيك چرخ هواى صداى جرنگ,دو چرخه فلزى حاشيه دار,وبازى پرتاب نعل بر سنگك كوچه هاى شهر فاقد از قوه شنواى بودند.قبل از تجزيه معلوم شد كه در ماضى مردمان در تلفون ها مينوبوس ها وريل ها مكالمه مينمودند .بسا اوقات اخبار فروش سكوت نه ميكند وامو رات اگاهى خويش را به ظرفيت اعلى انجام ميدهد.تاهم فروشنده ضربه نا موفق ,راوشناس,تماشه خانه افرين و منزل كارگران پر از رونق ميباشد.در قرب جوار كشور زحمت كش كشاورز در حالت سكوت ميباشند. در صورت شكايت نسبتا به قرن هاى گزشته موازنه به اين دور صداها بيشتر تغير نه كرده لكن به اندازه گيجى تغير كرده.همچنان محوطه را در خاموشى اشغال ميكند .در كارگاه بافندگى در صورت تجاوز تناقض ميباشد.بسا اوقات در عمق جنگل هاى نحيف شده ,بيابان بى درك تخليه كردن اطاق در صورت ناگهانى نسبت به خوشامدى سريع تر استدلال ميكند. وحشت مرحله به مرحله-در ان جاى كه پرنده ها يا برگها شور كنند و صداى ا تش هس هس كند در همين حالت مردمان خواهشمند خاموشى بيشتر از صدا هاى ان ها محفوظ نه ميمانند چرا كه به هر چيز گوش دادن به طور غير ارادى ميباشد. | Entry #22609 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.29 | 1.57 (7 ratings) | 1.00 (6 ratings) |
- 1 user entered 21 "dislike" tags
- 1 user agreed with "dislikes" (1 total agree)
,اعلام هاي ديجيتلي در مينوبوس ها وريل ها ,تلويزيون ها هر يكي از اينها در دفاتر ها يك باترى بى پايان و گيجى ميباشد. | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
مقابله انسانى در مخالفت به صداها در مورد وحشى ها و در اوقيانوس ها عقب نشينى ارامش و تمركز براى انها خسته كننده است. | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
وارلن كيج يك جستجو گر نروزي هر دو شان سعى از ياداشت ها در مورد ضايعات انتاركتكا خوددارى نمودند | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
و هنوز چونكه محترم كاربن در موضوع بر تاريخ خاموشى حرف زده كه محتملا در ان جا اوازى ديگر ى نباشد. | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
قبل از لاستيك چرخ هواى صداى جرنگ,دو چرخه فلزى حاشيه دار,وبازى پرتاب نعل بر سنگك كوچه هاى شهر فاقد از قوه شنواى بودند. | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
قبل از تجزيه معلوم شد كه در ماضى مردمان در تلفون ها مينوبوس ها وريل ها مكالمه مينمودند . | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
بسا اوقات اخبار فروش سكوت نه ميكند وامو رات اگاهى خويش را به ظرفيت اعلى انجام ميدهد. | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
تاهم فروشنده ضربه نا موفق ,راوشناس,تماشه خانه افرين و منزل كارگران پر از رونق ميباشد.در قرب جوار كشور زحمت كش كشاورز در حالت سكوت ميباشند. | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
در صورت شكايت نسبتا به قرن هاى گزشته موازنه به اين دور صداها بيشتر تغير نه كرده | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
سا اوقات در عمق جنگل هاى نحيف شده ,بيابان بى درك تخليه كردن اطاق در صورت ناگهانى نسبت به خوشامدى سريع تر استدلال ميكند. | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
وحشت مرحله به مرحله-در ان جاى كه پرنده ها يا برگها شور كنند و صداى ا تش هس هس كند | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
در همين حالت مردمان خواهشمند خاموشى بيشتر از صدا هاى ان ها محفوظ نه ميمانند چرا كه به هر چيز گوش دادن به طور غير ارادى ميباشد. | Grammar errors | Mohammad Reza Sabeti Zadeh No agrees/disagrees | |
| دغدغهی این روزها، حداقل در کشورهای پیشرفته اشتیاق مردم برای سکوت و است اما قادر به یافتن آن نیستند. غرش ترافیک، زنگهای ممتد تلفنها، تبلیغات دیجیتال در اتوبوسها و قطارها، درخشش تلویزیونها حتی در دفاتر خالی، همه اینها هجومی بیپایان برای حواسپرتی است. نژاد بشر با صداهای ناهنجار در حال فرسوده کردن خود است و از آن سو در حسرت سکوت مانده است - خواه در دل طبیعت بر پهنه بی انتها اقیانوس یا در مأمنی امن، خود را وقف سکوت و تمرکز میکند. الن کوربین، یک استاد تاریخ، از پناهگاه خود در سوربن مینویسد و ارلینگ کگ، جهانگرد نروژی، خاطرات خود از آسیب زدن به قطب جنوب را بازگو میکند، گویی هر دو از جهان ما به آنجا گریختهاند. و تمامی اینها، همچنان که آقای کوربن خاطر نشان میکند، در کتاب او با عنوان «تاریخ سکوت»، احتمالا هیچ سروصدایی بیشتری از آنچه باید قبلا میبود وجود ندارد. قبل از تایرهای بادی، شهرها پر از صدای جرنگ و جرنگ چرخهای آهنی و صدای کوبیدن سم اسب روی سنگ بودند. قبل از اینکه مردم به طور ارادی با تلفن همراه مشغول شوند، اتوبوسها و قطارها پر از صدای گفتگو بودند. فروشندگان روزنامه، روزنامههای خود را به آرامی رو هم نمیچیدند، بلکه آنها را همچون فروشندگان دورهگرد آلبالو، بنفشه و ماهی ماکرل تازه، با حجم بالا تبلیغ میکردند. تئاتر و اپراها جای آشوب و هورا و فریادهای بلند بود. حتی در روستاها، کشاورزان همراه با کار کردن آواز میخواندند. اما حالا دیگر اینکار را نمیکنند. آنچه تغییر کرده میزان سر و صدا نیست که در قرنهای گذشته هم حاضر بوده، بلکه میزان حواس پرتی است که فضایی که سکوت میتواند به آن هجوم برد را تسخیر میکند. در اینجا یک تناقض دیگر پیش میآید، زیرا زمانی که حواس پرتی به ما هجوم میآورد - در عمق یک جنگل کاج، در دل کویر، در یک اتاق تازه خالی شده -اغلب تهدید کننده به نظر میرسد تا خوشایند. ناگهان وحشت ما را فرا میگیرد و گوشهای به طور غریزی همه چیز را پس میزنند، خواه صدای زوزه آتش باشد یا صدای پرند یا نجوای برگها، و ما را از این حس تهی و غریب نجات میدهد. مردم خواستار سکوت هستند، اما به اندازه کافی. | Entry #22646 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.29 | 1.25 (4 ratings) | 1.33 (3 ratings) |
- 2 users entered 9 "dislike" tags
که در قرنهای گذشته هم حاضر بوده، | Spelling | Amin Medi No agrees/disagrees | |
حواس پرتی است که فضایی که | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
حواس پرتی | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
تازه | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
اغلب تهدید کننده به نظر میرسد تا خوشایند | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
ناگهان وحشت ما را فرا میگیرد و گوشهای به طور غریزی همه چیز را پس میزنند، | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
حس تهی و غریب | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
اما به اندازه کافی. | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| موضوع سن، حداقل در دنیای توسعه یافته، این است که مردم تمایل به سکوت دارند و هیچ کدام نمی توانند پیدا کنند. سر و صدا ترافیک، بی نهایت بوق تلفن، اعلامیه های دیجیتال در اتوبوس ها و قطارها، تلویزیون هایی که حتی در دفاتر خالی پریشان می شوند، باتری بی هدف و حواس پرتی هستند. نژاد بشری خود را با سر و صدا فرا می خواند و آن را در مقابل خود می گذارد - چه در وحشی، در اقیانوس وسیع و یا در یک عقب نشینی به سکوت و تمرکز. آلن کوربین، استاد تاریخ، از پناهگاه او در سوربن و ارلینگ کگگه، کاوشگر نروژی، از خاطرات خود درباره زباله های قطب جنوب، که هر دو سعی کرده اند فرار کنند، می نویسد. و با این حال، همانطور که آقای کوربین در "تاریخ سکوت" اشاره می کند، احتمالا هیچ سر و صدایی نسبت به آن وجود ندارد. قبل از چرخش پنوماتیک، خیابان های شهر پر از گرد و غبار فراوان از چرخ های فلزی rimmed و horseshoes بر روی سنگ است. قبل از انزوای داوطلبانه در تلفن های همراه، اتوبوس ها و قطارها با گفتگو صحبت کردند. روزنامه فروشندگان محصولات خود را در یک شمع خالی ترک کردند، اما آنها را در حجم بالا تبلیغ کرد، همانطور که فروشنده های گیلاس، بنفشه و ماهی خال مخالی تازه نیز بودند. تئاتر و اپرا، هرج و مرج و هزاره ها بود. حتی در حومه شهر، دهقانان نیز آواز خواندند. آنها اکنون نمی خوانند آنچه که تغییر کرده است، میزان صدای نویز نیست که قرن های گذشته نیز شکایت داشتند، اما میزان حواس پرتی که فضا را در بر می گیرد که سکوت ممکن است حمله کند. پارادوکس دیگری بوجود می آید، زیرا زمانی که در اعماق جنگل کاج، در بیابان برهنه، در یک اتاق ناگهانی خالی حمله می کند، اغلب به جای خوش آمد گویی، غرق می شود. غم و اندوه در گوش به طور غریزی بر روی هر چیزی، هر چه صدا زدگی یا صدای پرنده و یا برداشتن برگ، تقویت شود، آن را از این ناپایداری ناشناخته حفظ خواهد کرد. مردم بخواهند سکوت کنند، اما نه زیاد | Entry #22832 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.21 | 1.17 (6 ratings) | 1.25 (4 ratings) |
- 1 user entered 1 "dislike" tag
| یکی از دغدغه های افراد با سنین بالا، خصوصاً در جوامع پیشرفته، نیاز آنان به سکوت می باشد، ولی دستیابی به این سکوت برای این گروه سنی آسان به نظر نمی رسد. آنها دائماً در معرض سروصدای ترافیک، آلارم های پیاپی تلفنها، اطلاعیه های مکرر در ایستگاههای اتوبوس و قطار و صدای تلویزیون حتی در سالنهای انتظار خالی هستند و این موارد باعث پریشانی خاطر آنان می شود. بشر با این همه سرو صدا درحال خستگی و فرسودگی خویش است در حالی که چیزی درست برعکس آن را می طلبد. چه در بین جنگل و کوه، چه در پهنای اقیانوس، و چه در محل خاصی که برای آرامش و تمرکز انتخاب کرده باشد، انسان همواره به دنبال سکوت است. آلاین کوربین، استاد تاریخ، دربارۀ پناهگاه خود در منطقه ی سوربون در فرانسه و اِرلینگ کاگ، کاشف نروژی، از خاطرات خود در آنتارتیدا می نویسد. هر دو نویسنده سعی کردند که با پناه بردن به این مکانها از شلوغی و سروصدا بگریزند. البته همانگونه که کوربین در کتاب "تاریخ سکوت" به آن اشاره کرده است، احتمالاً امروزه سروصدا به اندازۀ سابق وجود ندارد. قبل از صدای لاستیک اتومبیلها، خیابانهای شهر پر از صدای کرکننده و جرینگ جرینگ چرخهای آهنی و نعل اسبها بود. قبل از اینکه مردم بصورت مختارانه در دنیای مجازی تلفنهای همراه خود غرق شوند، صدای اتوبوسها و قطارها همواره در بین مکالمه های روزمره شنیده می شد. روزنامه فروشها بساط خود را قبلاً در سکوت کامل و در یک ردیف نمی چیدند، بلکه با صدای بلند آنها را تبلیغ می کردند. همین شیوۀ فروش را قبلاً فروشندگان محصولاتی از قبیل گیلاس، بنفشه و ماهی تازه نیز بکار می بردند. در تئاتر و اُپرا سروصدای تشویق و اعتراض مردم همهمۀ زیادی بپا می کرد. حتی در مناطق روستایی هم کشاورزان در حال کار آواز می خواندند، ولی اکنون نمی خوانند. چیزی که در دوران اخیر تغییر کرده میزان سروصدا نیست، چون در قرون گذشته هم مردم از صدای زیاد و جنجال شاکی بوده اند. مشکل اصلی اینست که سکوت جای خود را به عدم تمرکز داده است. یک پارادوکس دیگر هم وجود دارد: در مواقعی، وقتی بعد از یک جاروجنجال فضای آرامی حاصل می شود، ـ خواه در عمق یک جنگل کاج، در یک صحرای بایر و یا در اتاقی که بطور ناگهانی خالی شده باشد ـ بیشتر اوقات این سکوت بجای اینکه خوشایند باشد ناپسند است. حتی گاهی اوقات وحشت زاست. گوش بصورت غرضی به هر چیزی عادت می کند. حال این صدا می تواند صدای ترق ترق آتش یا صدای یک پرنده، یا خش خش برگها باشد. فرقی نمی کند، همۀ این صداها می توانند انسان را از این حس خالی شدن نا شناخته رهایی دهند. مردم نیاز به سکوت دارند ولی نه خیلی زیاد. | Entry #23057 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Rating type | Overall | Quality | Accuracy |
---|
Entry | 1.00 | 1.00 (4 ratings) | 1.00 (3 ratings) |
- 3 users entered 12 "dislike" tags
- 2 users agreed with "dislikes" (2 total agrees)
| Mistranslations Here it refers to عصر, زمانه and other concepts like that, not the age of people. | Mohammad Ghaffari | |
+1 ولی دستیابی به این سکوت برای این گروه سنی آسان به نظر نمی رسد. | Mistranslations | Sara Amini, Ph.D. | |
صدای زیاد و جنجال شاکی | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
مشکل اصلی اینست که سکوت جای خود را به عدم تمرکز داده است | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
پارادوکس | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
وقتی بعد از یک جاروجنجال فضای آرامی حاصل می شود، | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
بیشتر اوقات این سکوت بجای اینکه خوشایند باشد ناپسند است | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
حتی گاهی اوقات وحشت زاست | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
بصورت غرضی | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
به هر چیزی عادت می کند | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
همۀ این صداها می توانند انسان را از این حس خالی شدن نا شناخته رهایی دهند. | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
نیاز | Mistranslations | Amin Medi No agrees/disagrees | |
| | | | | X Sign in to your ProZ.com account... | | | | | | ProZ.com translation contestsProZ.com translation contests offer a fun way to take a break from your normal routine while testing and honing your skills with fellow translators.
ProZ.com Translation Contests. Patent pending. |