This site uses cookies.
Some of these cookies are essential to the operation of the site,
while others help to improve your experience by providing insights into how the site is being used.
For more information, please see the ProZ.com privacy policy.
This person has a SecurePRO™ card. Because this person is not a ProZ.com Plus subscriber, to view his or her SecurePRO™ card you must be a ProZ.com Business member or Plus subscriber.
Affiliations
This person is not affiliated with any business or Blue Board record at ProZ.com.
MasterCard, Check, Visa, Wire transfer, Money order
Portfolio
Sample translations submitted: 1
English to Persian (Farsi): Virtue (Brahma Kumaris) General field: Social Sciences
Source text - English Acceptance
Accepting others unconditionally allows them to remove their masks and feel at ease with who they are. The security of being accepted gives them the freedom to be themselves and then lets them easily know and accept themselves too.
Translation - Persian (Farsi) پذیرش
پذیرش بی غید و شرط دیگران به آنها اجازه می دهد که ماسک خود را برداشته و با هرآنچه هستند احساس راحتی کنند. امنیّتی که پس از پذیرفته شدن توسط دیگران به آنها دست می دهد باعث می شود که خود واقعیشان را آشکار سازند و سپس خود را به سادگی شناخته و بپذیرند.
دقّت
دقّت فقط به معنی انجام کارها بطور کامل و تأیین استاندارد نمی باشد. از لحاظ روحانی ابتدا باید آگاه شوم که چه نوع برخوردی برای ایجاد توازن در روابطم نیاز دارم. اگر در اطرافیانم شامل همکاران, دوستان و خویشانم ذوق, اطمینان و اعتماد به نفس ایجاد نمایم, اعتماد به نفس و توانایی خودم نیز درانجام صحیح کارها شکوفا می شود.
سازگاری
تنها زمانی که راحت و سبکبال هستیم می توانیم به آسانی خود را با شرایط جدید و روش های جدید انجام کار سازگار سازیم. معمولا در هنگام رویارویی با نظرات جدید دیگران و یا شرایط جدید و متغیّر, به علت حسادت, عدم اعتماد و اختلاف, مقاومت نشان می دهیم. اگر این طرز برخورد منفی را رها سازیم و با دیدی مثبت بنگریم, می توانیم حوادث جدید زندگی را با دیدی باز و ماجراجویانه در آغوش بگیریم.
قدر دانی
حتی زمانی که نیّت انتقادانه ندارم, دائم توجّه خود را بطور ناخودآگاهانه بر نقاط ضعف و اشتباهات دیگران معطوف می دارم. هر چه بیشتر عادت دیدن خوبی را در خود بپرورانم و تنها نیکی دیگران و سودِ موقعیّت ها را در ذهن خود نگاه دارم, بیشتر احساس سلامتی خواهم کرد. اگر دائم این فکر را در ذهنم مرور کنم که «او اشتباه می کند» حائلی خواهم آفرید که مرا از دست یافتن به خوبی خودم باز می دارد.
تعادل
علامت یک زندگی متعادل, احساس سلامتی, خوشبینی و خاطری آسوده است. پایه و اساس زندگی متعادل اینست که از لحاظ روحانی از خود مراقبت کنم و روانم را آرام, محبّت آمیز و متفکّر سازم. آنگاه بطور طبیعی در خواهم یافت که چه میزان از زمان خود را به سلامتی خود و چقدر به مسئولیت های دیگر اختصاص دهم. تنها وقتی خودم در بهترین شرایط روحی و جسمی هستم, قادر می باشم بهترین هایم را به دیگران اهداء نمایم.
خیرخواهی
خیر و برکت مستدام و حقیقی ام تنها زمانی به دیگران خواهد رسید که بدون درنظر گرفتن کاستی هایشان برخوردی محبّت آمیز نسبت به آنها داشته باشم. برای اینکه بهترین استعدادهای دیگران را شکوفا سازم باید بدون در نظر گرفتن خلق و خوی شان از خود بپرسم «چگونه می توانم بهترین مساعدت را در این موقعیّت بنمایم», نه اینکه بیاندیشم که از این موقعیّت یا افراد چه سودی می توانم عاید خود سازم. این خلق بخشندگی یکی از بزرگترین رازهای رضایت درونی می باشد.
بی باکی
زمانی که بیامورم چگونه روانم را پاک و آرام نگه دارم, خواهم توانست با هر نوع چالشی مواجه شوم؛ و اگر آنقدر بی باک باشم که احساسات منفی و افکار زائد خود را کنار بگذارم و به خود اجازه دهم تا با احساسات پاکم راهنمایی شوم, خدا در دسترس است که یاری رساند.
عطوفت
روش ابراز عطوفت و مهربانیم اینست که با موقعیّت ها با خونسردی و با مردم با خونگرمی پاسخ می گویم. هرگاه به یاد داشته باشم که ما اعضاء جامعه انسانیّت به یک خانواده تعلق داریم, و اینکه حتّی کوچکترین حرکتم می تواند بر زندگی مردم تأثیر بگذارد, آنگاه برای همیشه صاحب قلبی پر عطوفت خواهم بود. ابراز عطوفت زحمتی نمی برد ولی ارزش آن برای دیگران بسیار است.
آسوده خاطر
تقبل مسئولیّت بدون احساس بار سنگین آن احتمالاً واقعگرایانه به نظر نمی رسد. با این حال مادامی که به خود درونی ام و نقطه قوّتم نزدیک بمانم این نکته عملی می باشد. چنانچه آمادگی اعتماد به ارزشها و قوانین الهی را داشته باشم, آنها مانند دستی نامرئی مرا در مسیری سودمند قرار می دهند. هرگاه از کارایی این نیرو آگاه شوم, مسئولیت خود را پذیرفته و با انگیزه و بدون نگرانی در مورد نتیجه آن دست به کار می شوم. آنگاه با تضمین می توان گفت در میوه عمل سود قطعی نهفته است.
تحوّل
سفر زندگی مملوء از تغییرات است. زندگی یعنی تحوّل, حرکت و رشد. وقتی با طوفان تغییر و تحوّلات احاطه شده ایم, به چشم درون نگر سکون و ثبوت نیاز داریم. این چشم درونگرا به ما مقاومتی اعطا می کند تا با موقعیّت های جدیدی که برایمان پیش می آیند کنار آمده و زمینه ای برای تصمیم گیری صحیح و افکار پر قدرت فراهم می آورد. به منظور مستدام گشتن در حقیقت همیشگی و تفییر ناپذیر معنویّت, بجای مقاومت نشان دادن در برابر تحوّل, باید آن را در آغوش بگیریم. تحوّل نشانه گذشت زمان و زنگ بیداریست؛ چراکه راه دست یافتن به فضیلت های اخلاقی راه پر تحوّلی می باشد؛ راه تغییر و تحوّل درونی و خود پروری.
عمل خیرخواهانه
مدام گفته می شود که عمل خیرهواهانه را از منزل خود شروع کنید. با این حال گاهی اوقات ساده تر به نظر می رسد که به جای اهداء زمان و انرژی مناسب به نزدیکانمان آن را نثار مردم فقیر در سرزمینی دوردست کنیم. احترام گذاشتن به افرادی که برای خود احترام قائل نیستند, و به خرج دادن حساسیّت یکسان در روابطمان با افراد بالای دست یا پایین دستمان, همیشه بطور طبیعی انجام نمی شود؛ و حتّی احترام گذاشتن به خود ممکن است مشکل تر به نظر برسد. بگذار برای شروع با مهربانی باب صحبت را با ذهنم باز کنم. هرگاه اشتباهی می کنم باید خودم را تشویق نموده و بر زیباترین چیزهای زندگی تأمل نمایم, تا برای انسانیّت عشق, و برای دوستان و خویشان احترام قائل شوم؛ و خود را در عشق پاک خداوند که در قلب جهان نهفته است شناور سازم.
بشاشیّت
حفظ خوشبینی بهترین راه برای بشّاش ماندن است. برای این منظور روزم را با ژرف اندیشی و تعمق آغاز کرده و صحنه هایی که احتمال دارد با آنها روبرو شوم را مملوء از عشق و نور می سازم؛ و مادامیکه تماس خود را با روان خدا و دید خیرخواهانه اش نسبت به چیزها حفظ نمایم, احساسی که از شادمانی درونی حاصلم می شود به من یاری خواهد کرد تا هر موقعیّتی را بدون نگرانی پشت سر بگذارم.
پاکیزگی
مهمترین جایی که باید پاکیزه نگاه دارم روان و قلبم می باشد. اگر به افکاری که جلوی نور روز را می گیرند اجازه شکوفایی دهم, قادر نخواهم بود به خود ارج بگذارم. برای شروع اگر هر روز در آرامش به تأمل بپردازم و روانم را با افکار مثبت آکنده سازم, به مرور شکّاکی و کدورت از ذهنم پاک می شود. روانم باید آنقدر زیبا و جذّاب باشد که خدا شخصاً مایل باشد به ملاقات آن بیاید.
ترحّم
شخص با ترحّم چشمی برای یافتن کیفیّت های مخصوص دیگران می پروراند. حتّی وقتی دیگران در پایین ترین نقطه زندگی شان قرار دارند با دیدی آگاه از استعدادها و قابلیّت هایشان می توان به آنها یاری رساند تا ایمان به خود را دوباره باز یابند. روشی ملایم و تشویق آمیز بر می گزینم و هرگز امید خود را به آنها از دست نمی دهم.
تمرکز حواس
هر گاه با فشارِ تاریخ پایان مهلت کاری و مشکلات مواجه می شوم, اگر با نگرانی از کاری به کار دیگر بجهم و با ناراحتی و اضطراب دیگران را مقصّر بدانم, انرژیم بیشتر از دست خواهم رفت. ولی اگر دیدی محبّت آمیز نسبت به خودم و موقعیّتم بیافرینم, این دید انرژیِ تازه ای در روحم خواهد دمید. با در پیش گرفتن روشی محبّت آمیز و با ترحّم نسبت به زندگی, به روان کمک خواهد شد تا پاک و متمرکز باقی بماند و به سطح بالاتری از هوش معنوی دست یابد.
ثبات
اگر می خواهم صخره ای برای دیگران باشم ابتدا باید بر روی زمینی قرص جلوس نمایم. باید خود را بشناسم و بدانم قابلیّتِ اهداء چه چیزی به دیگران را دارا می باشم. این نوع ثبات فقط زمانی پرورش می یابد که هر روز به طور منظم باطری روحانی خود را شارژ نمایم. به منظور جذب آرامش و عشق از خدا, ساعات اولیّه صبح پر انرژی ترین زمان برای تعمّق می باشند. سپس روزم را با کولباری از خرد و عشق سپری کرده و با اطمینان هنگام نیازمندی دیگران در جوارشان خواهم بود.
رضایت
هرچه افکار مثبت بیشتری در ذهنم ایجاد نمایم, احساس رضایت بیشتری بمن دست خواهد داد. هنگامی که مورد تحسین و تمجید قرار می گیرم, احساس رضایت آسان است, ولی علامت استقامت روحانی واقعی اینست که وقتی مورد انتقاد قرار گرفته و طرد می شوم, رضایت خود را حفظ نمایم. به منظور فزونی این نوع توان می بایستی راه خداگون محبّت ورزیدن را آموخت. فقط زمانیکه عمیقاً در حال تأمل می باشم قادر به درک و ابراز محبّتی که مدّ نظر خداست می باشم. آنگاه خود را هرگز بی پناه رها نکرده و مورد انتقاد قرار نمی دهم, و همیشه آرزوهای خوب برای دیگران خواهم داشت. آنگاه بدون در نظر داشتن آنچه زندگی بمن نشان میدهد احساس رضایت می کنم.
خونسردی
با حفظ آرامش درونیم از برده احساسات شدن مصون می مانم. به یاری این آرامش درونی زمانی که دیگران عصبانی و خشمگین هستند, خونسردی خود را حفظ می نمایم. خونسردی به معنای ایجاد فاصله یا عدم اهمیّت نیست بلکه لازمه آن اینست که با طبعی عمیق و مهربان صلح برقرار سازم و به بهترین وجه بدیگران خدمت نمایم.
همکاری
همکاری بر ایمان, محبّت و اعتماد استوار است. همکاری قدرتی معنوی می باشد که از عشق و علاقه به نقش و رل و قسمت مخصوصی که هر کس در به پایان رساندن کار مشترک متقبّل میشود, منشأ می گیرد. همکاری واقعی زمانی صورت می گیرد که افراد برای هم آرزوهای خوب و احساسات پاک داشته باشند. عظیمترین دستاورد, از همکاری با خدا در انجام کارش بدست می آید.
شجاعت
یکی از والاترین درجات شجاعت اینست که بدون احساس شرم و گناه قادر به روبرو شدن با اخلاقیّات منفی خودم باشم و آنگاه بمنظور تغییر آن مسئولیّت قبول کنم. برای آغاز این فرایند ابتدا با عمیق ترین مرکز روحانی درونیم تماس برقرار می کنم. با تأمل بر آنچه برایم بیشترین اهمیّت را دارد قطره ای از نیکی درونیم را تجربه می کنم. با ساختن و افزودن بر این تجربه, اگر به خدا اجازه دهم, به آرامی طبعی مترحّم و شفیق را در درونم هویدا می سازد که حتّی می تواند الهی خوانده شود. شجاعتِ دست شستن از افکار و احساسات بی مورد, هنگامی افزون می گردد که بپذیرم خود حقیقیم از من جدا نیست, بلکه درعمق وجودم نهفته است.
خلاقیّت
فضایل از ژرفای درون ظاهر می گردند, از پناهگاه درونی سکوت, جایی که الهام جاری می شود. هسته هر عمل فکری است و آفریننده هر فکر اندیشه گر می باشد که همان روح است. به انتخاب خود, افکار از هر نوعی که مایل باشم را می آفرینم. افکارم از هر جنسی که باشند, اعمال و تجربه زندگیم هم از همان نوع خواهند بود. هرگاه بدرون خودم قدم می گزارم, سکوت و عشق پاکی که در مرکز بودنم جا دارد را لمس می کنم. آنگاه هر فکری که می آفرینم به خودم و انسانیّت سود می رساند.
قاطعیّت
چنانچه قادر به این باشم که به آرامی یک قدم به عقب گذاشته و موقعیّت را بدون قضاوت و انتقاد مشاهده نمایم, بتدریج درخواهم یافت که باید چکار کنم. هنگام تصمیم گیری قاعده کلی اینست که از خود بپرسم «تا چه حدّ این تصمیم به افراد مربوطه سود میرساند؟ اگر از خدا می خواستم که این مسأله را حل کند, چه پند و اندرزی بمن می داد؟»
راسخ بودن
چنانچه مصمم به ادامه این سفر روحانیم, راسخ بودن کیفیّت اخلاقی ایست که می بایستی آن را تقویّت نمایم. حتی با وجود ذوق و شوق بسیار و شفافیّت در هدف گیری, بدون راسخ بودن دیر یا زود تسلیم خواهم شد. در هنگام مواجه با چالش مراقبم که راسخ بودنم به تلخ خویی تبدیل نشود. آنگاه خواهم توانست مخالفت را رها کرده و حتّی در روانم هم با کسی یا چیزی به مخالفت نپردازم. به جای آن زمان را صرف تأمل و تفکر کرده و رحیمانه با موقعیّت روبرو شده و با متانت منتظر می مانم تا راهی خود را نمایان سازد.
عزّت و آبرو
با دیگران بگونه ای گه می خواهم با من برخورد شود ارتباط برقرار می نمایم. قبل از تصمیم گیری و اجرای عمل, زمانی را به تأمل در مورد والاترین قوانین اخلاقیم اختصاص می دهم, بدین طریق عزّت و آبروی خود را حفط کرده و در دید دیگران شخصی با عزّت نفس بالا به نظر خواهم آمد .
تشخیص
زندگی بر اساس معیارهای اخلاقی والا با چالش های بسیاری همراه است. هیچکس قادر نیست بمن بگوید کدام قانون اخلاقی باید مرجع و راهنما در کدام موقعیّت باشد. هیچ کتابچه راهنمایی در این زمینه وجود ندارد. راه حلّ در توانم در دست یافتن به عمق مطلب نهفته است. بمنظور درک و تصمیم گیری در مورد آنچه در زندگیم در حال رخ دادن است, ابتدا باید اطمینان حاصل کنم که روانم از هر گونه گرد و غبار منفی نگری مبرّی است. سپس قادر خواهم بود انگیزه و نیّتی که اعمال افراد را راهبری می کند درک نمایم.
انظباط
بالاترین انظباط اینست که بر اساس ارزشهایی که برایم عزیزترینند زندگی کنم. بدین منظور گاهی اوقات نیاز است چیزهایی چون تمجید, پول یا جاه و مقام را قربانی سازم. از طرف دیگر در ازای آنچه قربانی می سازم, عزّت نفس, اعتماد بخود و توانایی روبرو شدن با موقعیّت های ناگوار با شجاعت و خوشبینی, از ثمرات بی حدّی است که ازآنم میشود.
بی علاقگی
هرگاه بگونه ای وسواسوار به چیزی فکر کنم و یا خود را در یک سمت ماجرا محبوس سازم, منطق خود را از دست می دهم. سالمترین دیدگاه آنست که از جانب خداوند نظاره شود. او تاریخ بشریّت را در تمامیّتش می بیند, عشقش حدّ و مرز نمی شناسد و همیشه بی طرف و بخشنده است. عشق پاک و غیرشرطی یعنی عزیزدردونه نداشته باشم, از هیچ جایگاهی طرفداری نکرده, و بهترین ها را برای همه بخواهم.
هدیه دادن
کمبود نیروی روحانی باعث می شود در برابر انرژی منفی دیگران صدمه پذیر شویم. با برگزیدن هوشیاری روحانی, متوجّه انرژی خیرخواهانه ای می شویم, که میتواند آنچه منفی است به مثبت تبدیل کند. از طریق دریچه روانم بطور طبیعی و دائم به دیگران خیر میرسانم.
سهولت
مادامیکه استقامتمان در طی زندگی روحانیمان افزایش می یابد, عادت نگرانی را بتدریج رها خواهیم ساخت. نگرانی تنها باعث ناامیدی و گرفتگی می شود, و هیچ سود و کاربردی ندارد. هرگاه به نگرانی درمورد آنچه هیچ نوع کنترلی ندارم پایان دهم, و بجای آن توجّه خود را برایجاد افکار مهربانانه و خوش بینانه متمرکز سازم, زندگیم در مسیرهای مثبت روان خواهد شد. چنین روش ساده و سبکبالانه ای مرا قادر می سازد که با آزامش و متانت با مشکلات روبرو شوم.
بلند مرتبگی
اگر در زندگی بدنبال جاه و مقام باشم, وجدانم بتدریج نابود می شود. هر گاه با هزینه دیگران بخود منفعت برسانم, احترام و محبّتی که برای خود قائلم را متوقف خواهم ساخت. در واقع میزانی که حقیقتاً و بدون خودخواهی بدیگران خدمت می کنم و سعی در پاکسازی انگیزه ام دارم, مرا در دید دیگران بلند مرتبه می سازد.
همدلی
قابلیّت گوش دادن, درک و همدلی باعث ایجاد احساس اعتماد و دوستی در دیگران می شود. چنانچه همیشه قابلیّت گوش فرادادن بدیگران را داشته باشم, می توانم به آنها کمک کنم که راه حلی برای مشکلی که با آن روبرویند پیدا کنند.
تشویق
هرگاه بیاموزم خود را پذیرفته و دوست داشته باشم, از رقابت با دیگران امتناع کرده و آنها را تشویق می کنم که رویاهایشان را دنبال کنند. خالصانه خواهم توانست موفقیّت هایشان را جشن گرفته و با شادی شاهد پیشی گرفتنشان از خودم می شوم.
ذوق و شوق
بدون ذوق و شوق زندگی به تجربه ای خشک و بی روح تبدیل می شود. هرکس ممکن است برای زمان کوتاهی ذوق و شوق داشته باشد, ولی حفظ مستدام آن در تمام طول زندگی هنری بزرگ می باشد. با این حال راز این دانش بسیار ساده می باشد: دانستن قدر زندگی, ارزش نهادن به کیفیّت های درونی افراد, دانستن ارزش شگفتی طبیعت, و درک ارزش چرخه زندگی, و سهمی که افراد در آن دارند زیرمجموعه های این راز میباشند. ذوق و شوق مسری می باشد, مخصوصاً زمانی که بر دوست داشتن و محترم دانستن زندگی استوار است.
ایمان
هرگاه خود را زیر ضربات دائم طوفان زندگی می یابم و انرژی روحیم در حال نزول است. آنگاه به تنها چیزی که می بایستی توصّل نمایم هدیه ایست که ایمان خوانده می شود. توصّل به آن حامی یکتا طوفان را آرام می سازد. ایمان به هوش بستگی ندارد؛ آنچه ایمان می طلبد باور است؛ باور کردن خود و استقامتی که در درون نهفته است. ایمان دانه پیروزی است و پایه و اساسی که توسط آن غیر ممکن به ممکن تبدیل می شود.
آزادی
آزادی حالتی از روان است. شناخت خود, کلید آزادیست. هرچه بیشتر خود را درک کنیم, با سهولت بیشتری از زنجیر آنچه زائد و منفی است رهایی می یابیم. آزادی یعنی تحت تأثیر قرار نگرفتن, با خود بودن, و در آرامش بسر بردن. آزادی واقعی یعنی جوهره حقیقی بودنمان را تجربه نماییم.
مهربانی
اگر محبّتم را به یک یا دو نفر محدود سازم, نهایتاً تازگی خود را از دست خواهد داد. هرگاه نحوه آفرینش عشق را در قلبم بیاموزم و در سکوت آن را به هرکه ملاقات می کنم اهدا کنم, آنگاه زیبایی عشق هر گوشه دنیا را مزیّن خواهد کرد.
ملایمت
رفتار غیر خشونت آمیز بر فلسفه ای بسیار عمیق استوار است. این فلسفه مرا ملزم می سازد که نه بصورت فیزیکی بدیگران صدمه برسانم و نه عزّت نفسشان را ضعیف سازم. لازمه چنین اخلاقی, آگاهی و حساسیّت بالا می باشد. هرگاه نحوه ملایم بودن با خود را بیاموزم, خواهم توانست نسبت به دیگران هم ملایمت به خرج دهم.
بزرگواری
بسیاری از افراد بعلت طرد شدن و رانده شدن بزرگواریشان شکوفا نشده است. ابتدا استعدادهای شگرف می بایستی از خودبزرگ بینی مبرّا گشته تا قابل سودرسانی به انسانیّت شوند. تجربه های نامطبوع, نیروبخش, سازنده, و باعث تواضع می باشند. تنها زمانی که حامی دیگری وجود ندارد که به او روی آوریم, با سهولت بیشتر قابلیّت تشخیص منبع حقیقی بزرگواری را خواهیم داشت, و به نیاز برای اتصال دوباره با الاهیّت پی خواهیم برد.
شادمانی
استفاده مفید و درست از هر لحظه باعث شادمانی می شود. شادمانی تغذیه ایست که انسان ضعیف را پرقدرت میسازد. شادمانی آنچه مشکل است را آسان,و آنچه سنگین است را سبک میسازد. شاد ماندن و شریک کردن دیگران در شادی خود عمل خیرخواهانه بزرگیست. تحت هیچ شرایطی شادمانیم نباید از دست برود.
صداقت
صداقت میزان زیادی شجاعت نیاز دارد. یکی از والاترین فضایل اخلاقی اینست که انسان قادر باشد بگوید «عذر می خواهم, ببخشید, حقّ با شماست». اینکه چه کسی صحیح بود, یا اینکه چه کسی از بحث پیروز بیرون آمد, یا اینکه آیا نظراتم مورد تأیید قرار گرفت, واقعأ زیاد اهمیّت ندارد. آنچه بیشتر اهمیّت دارد اینست که من قادرباشم به اشتباهاتم پی برده, در قبال اشتباهاتم مسئولیّت قبول کرده, درسی آموخته, و از لحاظ شخصیّتی بالغتر به راهم ادامه دهم.
امید
هر گاه درآستانه ناامید شدن از خود قرار گرفتم, بگذار بسادگی بدرون قلبم بنگرم و تمام اعمال نیکی که انجام داده ام, از کوچکترین تا بزرگترین, را نظاره کنم. هر گاه میزان شادمانی که نثار دیگران کرده ام را دریابم, بسهولت مقصود زندگیم را بخاطر می آورم.
تواضع
هربار که از احساسات و عقایدم یک قدم کنار گذاشته و خالصانه به تجربیّات دیگران گوش فرا دهم, در تواضع رشد می یابم. تواضع یعنی از خود گذشتگی بحدّی که در پی اعتنای دیگران نباشیم. هرگاه بیاموزم که برای دیگران به اندازه خود, نه بیشتر و نه کمتر, ارزش قائل شوم, آنگاه می توانم متواضع خوانده شوم.
بی طرفی
بی طرفی یعنی مستقل و تأثیر ناپذیر بودن. یعنی استادگونه نسبت به خود والایم و ارزش های اصلیم از جمله متانت, عشق و شادمانی صادق بمانم. شرایط متغیّر اطرافم و منفی نگری دیگران هیچ تأثیری بر من ندارد. بلوا و غوغا همیشه فرو می نشیند و احساسات بد می گذرد. با رفتاری مثبت و محبّت آمیز خود را با آنچه مثبت و همیشگی است همخوان می سازم, و آنگاه است که تمام مشکلات قابل حلّ می شود.
معصومیّت
قلبی معصوم برای انسان بسیار مفید می باشد. کشف معصومیّت خود, این فرصت را فراهم می آورد که شگفتی دوران بچگیم را دوباره تجربه نمایم. بدگمانی را رها کرده و قدر چیزهای ساده در زندگی را بدانم.
درستکاری
زندگی بر اساس قوانین متعالی خوب است, بشرطی که مراقب باشم دیگران را محکوم نسازم. علامت درستکاری اینست که بدون درنظر گرفتن کردار دیگران پایبند ارزش هایم باشم و از این وسوسه که خود را به دیگران ثابت نمایم که حقّ با من است پرهیز نمایم. ارزش هایی که در خفا تمرین میشوند از آنهایی که فقط مورد تبلیغ قرار می گیرند تأثیر بیشتری بر دیگران می گزارند.
درون نگری
لذّتی که از با خود بودن حاصل می شود, نوعی توانایی است که زیبا ترین هدیه زندگی می باشد. هرگاه افکارم را از تمام مسئولیّت هایم در پایان روز برگرفته و روانم را در آرامش و عطوفت شناور سازم, آنگاه قادر خواهم بود باری بزرگتر و بزرگتر را بدون احساس سنگینی حمل نمایم.
مهربانی
ارواح بزرگوار از هر لحظه و موقعیّتی برای شاد ساختن دیگران از طریق افکار مهربانانه خود استفاده می کنند. چنین ارواحی مایلند ضعف ها و اشتباهات دیگران را نادیده گرفته و تمایل به یاری دیگران دارند تا از حدّ اکثر ظرفیّت خود بهره برداری کنند.
سبکبالی
یکی از بهترین راه ها برای سبکبال ماندن حتّی در بهبوهه دغدغه خاطر و جنجال حفط مکالمه با خداست. گپ زدن با خدا که وطیفه اش بی حدّ و مرز است, در مورد مسائل زندگی که انرژیمان را زائد می سازند, به ما دید سرگرم کننده تری نسبت به زندگی می بخشد. این امر نیاز به میزانی سکون روانی دارد تا قادر شویم پند و اندرزش را بشنویم. با تمرین می آموزیم که چگونه دیدگاهش را در مورد ناراحتی های جزئئ مان احساس کنیم. از آنجاییکه از روان خدا عشق و نور متشعشع می شود, هرگاه آغوش خود را بروی او بگشاییم, سبکبار خواهیم شد.
عشق
انسان ها دوست دارند بخاطر آنچه و آنکه هستند مورد احترام واقع شوند. احترامی که برای دیگران قائل می شویم اعتماد بنفسشان را تقویّت کرده و در راه ایجاد رابطه ای محبّت آمیز با دیگران به آنها مدد می رساند. حتّی اگر نتیجه عملم را بلافاصله نبینم بخاطر می سپارم که عشق همیشه ثمره ساز است.
آداب
شخص خردمند و روحانی آداب زیبایی دارد, که از احترام و محبّت خالصانه برای تمام بشریّت پاگرفته است. با این تفسیر, آداب به فرهنگ یا تحصیلات مرتبط نمی باشد. به زبانی ساده ادب, همان تواضع می باشد. هرگاه با چنین آدابی مواجه می شویم احساس میکنیم بخشی عمیقتر از وجودمان محترم شمرده شده است.
بلوغ
هرچه از لحاظ روحانی بالغتر میشویم, به تشویق و توجّه مخصوص دیگران برای تقویت اعتماد به نفسمان کمتر نیاز داریم. هرچه افکارمان با شفقّت تر بوده و با وسواس کمتری بر خود معطوف باشند, احساس رضایتمان از خود و زندگی فزونی می گیرد. با مردم با سهولت ارتباط برقرار کرده و دیگر نیازی برای جلب توجّه دیگران به موفقیّت هایمان و یا شکایت از مشکلات نداریم.
احسان
هیچ کس دوست ندارد مورد دلسوزی دیگران واقع شود؛ چراکه تجربه ای خفّت بار می باشد. با این حال تشویقی ملایمانه به اعتماد بنفسمان حیاتی دوباره می بخشد, و باعث بازیابی خوش بینی و شجاعتمان می گردد. شخص با احسان چنان لطیف و نا محسوس عمل می کند که حمایتش باعث خفّت یا اشاره به ضعف دیگری نمی گردد.
اطاعت
هرگاه اصولی که عشق پاک بر آن استوار است را رعایت نماییم, زندگیمان در مسیر صحیح قرار خواهد گرفت. عشق بی غید و شرط و بشردوستانه پاک می باشد, و از حقیقت درونیمان سرچشمه میگیرد. هرگاه مطیع آن حقیقت درونی باشیم, زندگیمان به رقصی مسرّت بخش تبدیل میشود.
برنگری
هرگاه در سکوت زندگی را از جایگاه مشاهده گر تماشا نمایم, قادر خواهم بود پیشامدها و همچنین تمایلات و توانمندی های درونی افراد را دریابم. در قضاوت متین تر و در پاسخ گویی صریحتر و متفکّرانه تر خواهم بود, و از تأثیر نامحسوس موقعیّت ها و گرایش های شخصیّتی خودم و دیگزان مصون خواهم بود.
صراحت
آگر به کدورت و تلخ خویی امان دهم تا به درونم نفوظ کند, ارتباطاتم را سرد و غیر رضایت بخش می سازد. هرچه درها را بروی دیگران ببندم با خود غریبه تر می شوم. هرگاه اندوه و طبع منفی را رها سازم, طبع خود را با صراحت و محبّت آمیز می سازم. در مسیر رشد, نشات دادن رویی باز به زندگی و ماجراهای دائم و موقعیّت هایش, تنها راه برای آشکار ساختن تمام قابلیّت هایم می باشد.
صبر
بدلایل بیشماری مردم با یکدیگر مخالفت می ورزند: سوء تفاهم, انعطاف ناپذیری هنگام مواجه شدن با تغییرات, و رقابت طلبی برخی از این دلایل می باشند. در مورد شخصی که دیدِ منفی خود را رها نمی کند, دلیل و منطق راه ساز نخواهد بود؛ تنها صبر و باز هم صبر ذهن بسته را قادر به رهایی می سازد.
پاکی
به منظور ایجاد صلح و آرامش, درس نخست اینست که جنگ با خود را خاتمه دهم. در زمان مدیتیشن در پناهگاه درونی روح آرام می گیرم و از جریان آرام افکار محبّت آمیز در وجودم لذّت می برم. تنها زمانی که تلاطم روانم آرام گیرد قادر می باشم در دنیا صلح به وجود آورم. هرگاه تا حدودی آرامش درونی را در خود رشد دهم قادر می شوم صدای خردم را بشنوم و می دانم کجا و چگونه انرژیم را مصرف نمایم تا بیشترین سود حاصل شود.
عزم راسخ
هرگاه بیاموزم که از زمان حال لذّت برده و بهترین هایم را نثار آن کنم, موقعیّت هر چه که باشد, از زندگی خسته و آزرده نخواهم شد. زمانیکه انرژیم رو به پایانی می گذارد, به خود یادآوری می کنم که از هر عملی لذّت برده و در هر کاری عشق جاری سازم, آنگاه انرژیم دوباره مهیا می گردد.
مثبت نگری
هرگاه روانم به اندازه کافی ساکن گردد, معنای عمیقتری را در ورای هر موقعیّت خواهم یافت. هرقدر هم که مشکلی در ظاهر ناگوار به نظر برسد, چنانچه دید مثبت خود را حفظ نمایم در پایان د ر خواهم یافت که آنچه رخ داده بهترین بوده است.
قدرت
هرگاه قدرت اعتماد بنفس و نیّت پاک را در هم آمیزم,احتمال عدم موفقیّتم اندک می گردد. با استفاده آگاهانه از این قدرت به منظور سود رساندن به کسانی که در زندگیم هستند, با اطمینان خاطر می دانم که آنچه نیاز دارم به آرامی در مسیرم جاری خواهد شد.
وقت شناسی
هرگاه برای زمان خود ارزش قائل شوم, وقت دیگران را هم محترم خواهم شمرد. سر وقت حاضر شدن برای قرار ملاقات, راهی ساده برای ابراز احترام می باشد. با کمی توجه نگرانی کاهش یافته و زندگی با ریتم روزانه منظم به جریان درمی آید.
پاکی
پاکی روح یک حالت زیبایِ «بودن» است. هرگاه متمایل باشم که دریچه روحم را کاملاً بروی انرژی خداوند باز کرده و اجازه دهم که درونم از هر آنچه منفی و زائد است بمرور زدوده شود, پاکی نمودار می گردد. هرچه پاکی افزایش یابد, نوع افکار ساده تر و تعداد آنها کمتر می شوند و هنگام دیدار با دیگران افکار مملوء از عشق و شفقّت می گردند. افکار پاک قدرت فوق العاده ای دارند. موفقیّت تضمینی ازآنِ هر طرح و نقشه ای می باشد که در چنین حالتِ پاکی فراهم شود.
آمادگی
نگرانی در مورد قابلیتم در مورد انجام کارهای آتی, تواناییم را در پاسخگویی به چالش ها بطور قابل تو جّه ای کاهش می دهد. هرچه کمتر در مورد انجام کارها فکر کنم و هرچه سریعتر دست بکار شوم مشکلات کمتری برای خود به وجود خواهم آورد. برنامه ریزی صحیح مفید می باشد, ولی زمانی که صرف نگرانی و اضطراب می شود انرژیم را بطور قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. هرچه دیدم در پاسخگویی به موقعیّت ها مثبت تر باشد, قابلیّتم در این زمینه رشد خواهد کرد.
احترام
هرگاه بیاموزم که برای خود احترام قائل شوم, دیگران نیز به من احترام خواهند گذاشت. به چه طریق می توانم خود را در این راه پرورش دهم؟ از روان خود با دیدی مثبت نگهداری کرده و خود را تشویق می نمایم که در راه بهتر شدن رشد کرده و تفییر یابم. طلب احترام از دیگران به خاطر جاه و مقام یا بدیل آنچه در گذشته انجام داده ام تکبّر محسوب می شود. در حالی که اگر با تواضع به دیگران گوش داده و پندهایشان را ارج نهم, بطور طبیعی مورد احترام واقع خواهم شد. آنچه دریافت می کنم دقیقاً پیامد آن چیزیست که بیرون داده ام.
مسئولیت پذیری
دنیا صحنه ایست و ما بازیگران. هر بازیگری نقش منحصربفردی بازی می کند و مسئول اعمال خود میباشد. مسئولیت پذیری یعنی چه حجم کار زیاد یا اندک باشد, عملی صحیح را انجام داد. هر یک از ما نقش مخصوص بخود را در بهینه ساختن دنیا دارا می باشیم.
شکوه
از لحاط معنوی شکوه به ارج و منزلتی درونی و دیدِ خدمت به انسانیّت اشاره می کند. بگذار پیش از پذیرش مسئولیت از دیگران بیاموزم که چگونه قلب و روانم را با عشق و شفقّت کنترل نمایم. بگذار بجای معطوف داشتن توجّه خود بر ضعف دیگران و داشتن هرگونه درخواستی از دیگران, همواره برای حمایت و تشویق دیگران در دسترس باشم. چنین رهبری نه بدنبال منسب و قدرت است و نه از دیگران انتظار اطاعت کردن را دارد.
احترام به خود
احترام به خود گاهی اوقات خودخواهی تعبیر می شود, در حالی که اینگونه نیست. هرگاه نقاط قوّت و کاستی هایم را بیطرفانه درک نمایم, آنگاه قدر خود را مانند دوستی عزیز دانسته و احساس راحتی که از درخشندگی درونی عزّت نفسم منشأ می گیرد را تجربه خواهم کرد. هرگاه معلّم و راهنمای دلسوز خودم شوم, این سفر که در طی آن از تمام ظرفیّتم بهره برداری می کنم را در آغوش می گیرم. در راه انسانی بهتر شدن مشوّق خود می شوم و بتدریج احترام حقیقی برای خود قائل می شوم و زندگیم مقدّس می گردد.
حکومت بر خود
هر گاه بنده احساسات منفی خود گردم, به علّت ناامنی و تزلزل ناشی از آن هرگز قادر نخواهم بود با اطمینان خاطر با شرایط سخت مواجه شوم. با تمرین و ممارست, ایجاد افکار رحیمانه همراه با حس قدردانی امکان پذیر می باشد. آنگاه دیگر نیازی به تلخ خویی و مخالفت و تنفّر نمی باشد. به خود می آموزم که با سخاوت و آرامش پاسخ گویم و سود ناشی از آن بسیار زیاد خواهد بود. بگذار در سکوت با محبّت و تشویق و همچنین با قاطعیّت با خود سخن گویم, و مانند پادشاه پیر دانای داستانهای شاه پریان, بگذار سلطنت و پادشاهی درونی روانم را با مهربانی حکمرانی کنم.
خدمت
با وجود اینکه حرس و طمع عمومأ بعنوان نوعی نیروی محرکه پذیرفته شده است, ثروت و قدرت بندرت باعث شادمانی افراد می شوند. ابتدا بدنبال ارضاء خواسته هایمان می گردیم, و به محض اینکه آنها را به چنگ می آوریم نسبت به آنها بی علاقه شده و در پی تمایلات جدید می گردیم. قطار تمایلات بسادگی به تمایلات دیگر ختم می شوند. در واقع رمز رضایت عمیق درونی در خدمت بدیگران نهفته است. رئیسی که هم مراقب کارکنان و مشتریان می باشد و هم اعضاء خانواده خود, رئیسی موفق و انسانی شادمان است.
سکوت
تنها زمانی که بحث و جدلِ روانمان را ساکت نماییم می توانیم به واقع صدای قلبمان را بشنویم و پاکی زلال و ساکنی که در روح نهفته است را دریابیم. عشق روحانی ما را به درون سکوت ناب وجود مان رهنمون می سازد. این سکوت تمام روابطمان را متوازن و مستدام و شیرین می سازد. تنها زمانی که درونم را ساکت نمایم به خدا اجازه خواهم داد که وارد قلب و روانم گردد و مرا سرشار از آرامش, عشق و قدرت نماید.
ساده زیستی
پیچیدگی پیامد اجتناب ناپذیر زندگی مدرن می باشد. ساده زیستی به انگیزه و افکار جدید تولد می بخشد. ساده ترین راه برای حلّ شرایط وخیم, آرام و شفاف ساختن ذهنم می باشد. هرگاه بین راحتی و ساده زیستی از یکسو و استفاده معقول از آنچه واقعأ از این کره خاکی نیاز دارم از سوی دیگر, تعادل برقرار نمایم, همواره در زندگیم وفور نعمت خواهد بود.
رادمنشی
در سکوت ناظر زندگی می شوم و این تمرین مرا قادر می سازد دغدغه های خاطر دیگران را درک کنم. آنگاه در قضاوت صبورتر و در پاسخ گویی متفکرانه تر و با فکری بازتر عمل خواهم کرد.
ثبات
استقامت قابلیّت تماس با آرامش درونیم به منظور محافظت از خودم می باشد, تا تحت تأثیربار و فشاروارده از محیط قرار نگیرم. هرچه فشار بیشتر باشد به میزان بیشتری نیاز به تغذیه استقامت و آرامش درونیم دارم. اگربه شرایط اجازه دهم, با پیچ و خم های غیر منتظره اش مرا به این سو و آنسو پرتاب خواهد کرد. هرگاه بیاموزم که چگونه آرامش و شادمانی باثبات خود را تولید نمایم, آنگاه قادر به اداره کردن هرنوع موقعیّتی خواهم بود.
تسلیم
بارها از افراد گوناگون شنیده شده که زمانی که به حدّ اکثر یأس و ناامیدی در زندگیشان نزدیک شده اند, کمک و قدرتی الهی احساس نموده اند. در واقع کمک الهی همیشه در دسترس می باشد, ولی آنقدر مشغول انجام کارها در دنیای کوچکم می باشم که تنها زمانی که با شکست حتمی مواجه می شوم آن را طلب می نمایم. خاطر آسوده ارواح روشندل از توانایی شان در دریافت کمک دائم از خدا سرچشمه می گیرد. تسلیم حقیقی مرا به احساس پیروزی درهرآنچه انجام میدهم رهنمون می سازد.
شیرین زبانی
در هنگام شوخی استفاده از زبان پر کنایه با نیّت انتقاد مرسوم می باشد. اکثر اوقات باعث رنجش خاطر دیگران و آزرده شدن آنها از خودم می گردم. بمنظور رهایی از هرگونه احساسات تلخ در روابطم باید اشتباهات را کلاً رها کنم – هم اشتباهات خودم و هم اشتباهات دیگران را. هر گاه بیاموزم که با پاکی عشق بورزم, و دریابم که چگونه با اختیار نگرشی مثبت ایجاد نمایم, طبعی شیرین را در شخصیّت خود می پرورانم. بگذار طبعم آنقدر شیرین شود که هیچ کس را ضعیف نسازم و یا توجّه افراد را به ضعفشان معطوف ندارم.
تحمّل
شخص پر تحمّل قادر است هر نوع موقعیّتی را پذیرفته و خود را با آن وفق دهد. ارزش و بهای نقش و نگاری که ایده ها و نقطه نظرهای مختلف بر زندگی می گذارند را می فهمد. شخص پر تحمّل قادر است آرامش و رضایت خاطر خود را حفظ نماید. هرجا عشق حقیقی حاکم است, تحمّل حدّ و مرز نمی شناسد.
اطمینان
هرچه در معاملاتم با دیگران صادقتر باشم, بیشتر مورد اطمینان قرار خواهم گرفت. صداقت بسیار ژرف است. در میان مردم متداول است که آنچه می گویند مطابق با احساساتشان نباشد, که البته این صداقت خوانده نمیشود. صداقت تنها زمانی امکان پذیر است که روان خود را بازرسی کرده و حقیقتاً به والاترین ارزشهایم پایبند بمانم. بدین ترتیب با قلبی صادق, دیگران اعتماد عمیق خود را به من هدیه می کنند.
فهم
هرگاه به افکار و احساساتم به دقّت گوش فرا دهم, در مورد طبیعت انسان بسیار خواهم آموخت. هر گاه با فکری باز و با دقّت به دغدغه های خاطر دیگران گوش فرا دهم, درگیر سوء تفاهم نخواهم شد.
اتّحاد
اتّحاد یعنی وجود توازن درون و مابین افراد. اتّحاد با دیدی مشترک, خیر برای همه و هدف مشترک به وجود می آید. اتّحاد یعنی درک ارزش هر شخص و نقش منحصر به فردشان. هرگاه تمایل برای دادن فضا به دیگران وجود داشته باشد, اتّحاد شکوفا می شود.
قیمتی بودن
پیش از دریافت هر نوع ارتقاء در زندگی, ابتدا می بایستی لیاقت دریافت آن را کسب نموده باشم. در زندگی نه هدایای رایگان وجود دارد و نه میانبر برای موفقیّتی بلند مدت. لیاقت دریافت مسئولیت ملزم به داشتن دیدی برای خدمت به دیگران است. این حقّ تنها زمانی نصیبم می شود که از صمیم قلب با دیگران همکاری کرده باشم.
More
Less
Experience
Years of experience: 7. Registered at ProZ.com: Aug 2009.
Across, Adobe Acrobat, Adobe Illustrator, Adobe Photoshop, AutoCAD, Catalyst, DejaVu, Dreamweaver, FrameMaker, Frontpage, Microsoft Excel, Microsoft Word, Audacity, Microsoft Movie Maker, Pagemaker, Powerpoint, QuarkXPress, Trados Studio
This is to confirm that Mr Babak Kouravand has been working as a Farsi/English interpreter for Sheffield Community Access & Interpreting Service (SCAIS) since October 2007. During this time Mr Kouravand has completed in excess of 700 hours of interpreting on behalf of SCAIS. Mr Kouravand has interpreted in a wide range of settings within the public sector including health, social care, housing, and local authority settings. He has also interpreted in legal settings and for voluntary sector organisations.
Mr Kouravand is a highly skilled and professional interpreter who consistently receives positive feedback.
If you require further information, please do not hesitate to contact me.
Yours sincerely
Stephanie Anaya
Head of Interpreting Services
Sheffield PCT